1. Hemlock is one of nature's oldest and most deadly poisons.
[ترجمه ترگمان]Hemlock یکی از قدیمی ترین و خطرناک ترین سموم است
[ترجمه گوگل]Hemlock یکی از سموم و قدیمی ترین و مرگبار ترین طبیعت است
2. Neasloss claims a spot under a hemlock tree and pulls his hood tight against the ceaseless rain.
[ترجمه ترگمان]Neasloss یک نقطه زیر یک درخت شوکران را تصاحب می کند و hood را محکم به باران ceaseless می کشد
[ترجمه گوگل]Neasloss ادعا می کند یک نقطه در زیر یک درخت کلبه و کشیده هود خود را به شدت در برابر باران بی وقفه
3. Soil samples were collected from spruce, hemlock and pine forests in central Taiwan.
[ترجمه ترگمان]نمونه های خاک از صنوبر، شوکران و جنگل های کاج در مرکز تایوان جمع آوری شدند
[ترجمه گوگل]نمونه های خاک از صنوبر، هلوک و جنگل های کاج در مرکز تایوان جمع آوری شد
4. The man was poisoned with hemlock.
[ترجمه ترگمان] اون مرد با شوکران سمی مسموم شده
[ترجمه گوگل]مرد با کلاهک مسموم شد
5. The example below is growing on a hemlock tree in Oregon.
[ترجمه ترگمان]مثال زیر در حال رشد روی یک درخت شوکران در اورگون است
[ترجمه گوگل]مثال زیر رو به رشد در یک درخت کلمبیایی در اورگان است
6. The most common construction woods are Douglas fir, hemlock, spruce, pine, and some cedar.
[ترجمه ترگمان] صنوبر صنوبر، صنوبر، صنوبر، صنوبر، صنوبر، صنوبر، صنوبر، صنوبر، صنوبر، صنوبر، صنوبر، صنوبر، صنوبر، صنوبر، صنوبر، صنوبر، صنوبر، صنوبر، صنوبر، صنوبر، صنوبر، صنوبر، صنوبر، صنوبر، صنوبر، صنوبر، صنوبر، صنوبر، صنوبر،
[ترجمه گوگل]شایع ترین جنگل های ساختمانی عبارتند از نخل داگلاس، کلاه، صنوبر، کاج، و برخی از سدر
7. Generally, western hemlock plywood was affected by temperature and other variables.
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، plywood hemlock غربی تحت تاثیر دما و سایر متغیرها قرار گرفت
[ترجمه گوگل]به طور کلی، تخته سه لا غرب غربی، تحت تاثیر دما و سایر متغیرها قرار گرفت
8. He was condemned to drink a cup of hemlock.
[ترجمه ترگمان] اون محکوم شد که یه فنجون of بخوره
[ترجمه گوگل]او محکوم به نوشیدن یک فنجان کلاهک بود
9. Vegetable Poisons - Saffron, Hemlock, Henbane, Strong Scented Lettuce.
[ترجمه ترگمان]Poisons Vegetable، Hemlock، henbane، Strong، Scented Lettuce
[ترجمه گوگل]سموم سبزیجات - زعفران، هامکل، هانبونه، سالاد کافی قوی
10. Drink the hemlock and end this ceaseless torture about our print future?
[ترجمه ترگمان]شوکران را بنوشید و این شکنجه را در مورد آینده our پایان دهید؟
[ترجمه گوگل]نوشیدن نعلبکی و پایان دادن به این شکنجه های بی پایان در مورد آینده ما چاپ؟
11. Discoloration of Yunnan Hemlock lumber during drying is a major problem that caused degradation of lumber.
[ترجمه ترگمان]کاهش الوار Hemlock Yunnan در طول خشک کردن یک مشکل بزرگ است که باعث تخریب الوار می گردد
[ترجمه گوگل]تغییر رنگ چوب Yunnan Heblock در حین خشک کردن یک مشکل عمده است که موجب تخریب چوب می شود
12. His legs were impaled with a thousand needles of pine and hemlock; hemlock cones and crabapple were strapped to his waist.
[ترجمه ترگمان]پاهایش با هزاران سوزن سوزنی کاج و شوکران آویخته شده بود، hemlock cones و crabapple به کمر او بسته بودند
[ترجمه گوگل]پاهای او با یک هزار سوزن از کاج و هلیکوپتر پر شده بود؛ مخروط های هجایی و crabapple به کمر بند بودند
13. Justin sat in a chair at the front of the class and read aloud from Bears on Hemlock Mountain.
[ترجمه ترگمان]ژوستن روی یک صندلی جلو کلاس نشسته بود و با صدای بلند از خرس ها روی کوه Hemlock می خواند
[ترجمه گوگل]جاستین در صندلی در جلوی کلاس نشسته و با صدای بلند از خرس ها در کوه Hemlock خواند
14. Overhead, we lose count of eagles in singles and pairs, swooping along the tops of cedars, hemlock and spruce.
[ترجمه ترگمان]بالای سرش، ما شمارش عقاب ها در انفرادی و جفتی را از دست می دهیم، و در امتداد نوک درختان صنوبر، شوکران و صنوبر بالا و پایین شیرجه می زنیم
[ترجمه گوگل]سربار، ما تعداد زیادی از عقاب ها را در تک و جفت ها از دست می دهیم، در امتداد تپه های سدر، کلاه گیس و صنوبر کم می شود