کلمه جو
صفحه اصلی

deliverance


معنی : رهایی، رستگاری، خلاصی، فراغت از زایمان، خلاص
معانی دیگر : وارستگی، نجات، رهایش، آزادی

انگلیسی به فارسی

رهایی، رستگاری


رستگاری، رهایی، خلاصی، فراغت از زایمان، خلاص


انگلیسی به انگلیسی

• liberation, emancipation; public announcement of a decision (verdict, etc.)

مترادف و متضاد

liberation


رهایی (اسم)
release, emancipation, escape, acquittance, quietus, liberation, salvation, delivery, deliverance, rescue, riddance, extrication, escapement, go-by

رستگاری (اسم)
emancipation, salvation, deliverance, redemption

خلاصی (اسم)
release, deliverance, redemption, rescue, riddance, extrication

فراغت از زایمان (اسم)
deliverance

خلاص (اسم)
deliverance

Synonyms: acquittal, delivery, emancipation, extrication, freeing, redemption, release, rescue, salvation, saving


جملات نمونه

1. their deliverance from sin
رهایی آنان از گناه

2. the jews, deliverance by moses
نجات یهودیان توسط موسی

3. They prayed for an early deliverance from captivity.
[ترجمه حمید سانی] آنهابرای زودتر خلاص شدن از اسارت دعا کردند.
[ترجمه ترگمان]آن ها برای رهایی از حبس اولیه دعا کردند
[ترجمه گوگل]آنها برای رهایی زودهنگام از اسارت دعا کردند

4. We pray for deliverance from our sins.
[ترجمه امین] ما برای رهایی از گناهانمان دعا می کنیم.
[ترجمه ترگمان]برای رهایی از گناهان ما دعا می کنیم
[ترجمه گوگل]ما برای رستگاری از گناهانمان دعا می کنیم

5. The oppressed long for deliverance and liberation.
[ترجمه ترگمان]راه طولانی برای نجات و رهایی بود
[ترجمه گوگل]ستمدیدگان برای تحمل و رهایی

6. They praised God for their safe deliverance from the difficult position.
[ترجمه حمید سانی] آنهابخاطر نجاتشان از مصائب وایمن ماندن ازمخاطرات، سپاسگذار خداوند بودند.
[ترجمه ترگمان]آن ها از خدا به خاطر رهایی امن از این موقعیت دشوار تمجید کردند
[ترجمه گوگل]آنها از موقعیت دشوار خداوند برای تحویل امن خودشان ستایش کردند

7. The opening scene shows them celebrating their sudden deliverance from war.
[ترجمه حمید سانی] اولین صحنه، جشن وشادیشان از اتمام به یکباره وناگهانی جنگ را نمایش میدهد.
[ترجمه ترگمان]صحنه افتتاح نمایش آن ها را نشان می دهد که نجات ناگهانی آن ها از جنگ است
[ترجمه گوگل]صحنه ابتدایی آنها را نشان می دهد که تحمل ناگهانی ناشی از جنگ را جشن می گیرند

8. Then he became instrumental in a signal deliverance for his country.
[ترجمه حمید سانی] از آن پس، او وسیله نجات کشورش شد.
[ترجمه ترگمان]آن وقت او در راه نجات کشورش به او کمک کرد
[ترجمه گوگل]پس از آن او برای تحمل سیگنال برای کشورش اقدام کرد

9. His prayer is a cry for deliverance from his brother.
[ترجمه حمید سانی] نماز وگریه اش برای رستگاری برادرش است.
[ترجمه حمید سانی] تضرع ودعایش واسه رستگاری برادرشه
[ترجمه ترگمان]دعای او برای رهایی از برادرش گریه است
[ترجمه گوگل]نماز او گریه برای رستگاری از برادرش است

10. BMost, like Ashley, suffer silently, praying for deliverance in the night.
[ترجمه حمید سانی] بیشترشون همانند"اشلی"دردل شب ودرسکوت اشک میریختن وغصه میخوردن وبرای رهایی دعامیکردن.
[ترجمه ترگمان]BMost، مثل اشلی، بی صدا رنج می برد، برای نجات شب دعا می کرد
[ترجمه گوگل]BMost، مانند اشلی، به آرامی رنج می برند، دعا می کنند تا برای نجات در شب

11. He prayed to himself for deliverance.
[ترجمه ترگمان]برای نجات خود دعا می کرد
[ترجمه گوگل]او برای رستگاری دعا کرد

12. On the day of deliverance, I rushed home after work to unpack my system and put it together.
[ترجمه ترگمان]در روز نجات، بعد از کار به خانه دویدم تا system را باز کنم و آن را کنار هم قرار دهم
[ترجمه گوگل]در روز رستاخیز، بعد از کار به خانه برگشتم تا سیستم من را باز کند و آن را با هم جمع کند

13. My own deliverance from the Voc.
[ترجمه ترگمان]نجات خودم از the
[ترجمه گوگل]از دست دادن خودم از VOC

14. It describes how deliverance from evil is achieved through the payment of a price.
[ترجمه ترگمان]این نشان می دهد که چگونه رهایی از شر از طریق پرداخت یک قیمت حاصل می شود
[ترجمه گوگل]این توصیف می کند که چگونه از طریق پرداخت یک قیمت از شر بدست می آید

15. Most were content to contemplate their deliverance, but some were more boisterous.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن ها راضی بودند که رهایی خود را تماشا کنند، اما برخی از آن ها more بودند
[ترجمه گوگل]اکثر آنها محتاط بودند که به رفع آنها فکر کنند، اما برخی از آنها شایسته تر بودند

their deliverance from sin

رهایی آنان از گناه


the Jews, deliverance by Moses

نجات یهودیان توسط موسی


پیشنهاد کاربران

پستی و بلندی


کلمات دیگر: