1. their deliverance from sin
رهایی آنان از گناه
2. the jews, deliverance by moses
نجات یهودیان توسط موسی
3. They prayed for an early deliverance from captivity.
[ترجمه حمید سانی] آنهابرای زودتر خلاص شدن از اسارت دعا کردند.
[ترجمه ترگمان]آن ها برای رهایی از حبس اولیه دعا کردند
[ترجمه گوگل]آنها برای رهایی زودهنگام از اسارت دعا کردند
4. We pray for deliverance from our sins.
[ترجمه امین] ما برای رهایی از گناهانمان دعا می کنیم.
[ترجمه ترگمان]برای رهایی از گناهان ما دعا می کنیم
[ترجمه گوگل]ما برای رستگاری از گناهانمان دعا می کنیم
5. The oppressed long for deliverance and liberation.
[ترجمه ترگمان]راه طولانی برای نجات و رهایی بود
[ترجمه گوگل]ستمدیدگان برای تحمل و رهایی
6. They praised God for their safe deliverance from the difficult position.
[ترجمه حمید سانی] آنهابخاطر نجاتشان از مصائب وایمن ماندن ازمخاطرات، سپاسگذار خداوند بودند.
[ترجمه ترگمان]آن ها از خدا به خاطر رهایی امن از این موقعیت دشوار تمجید کردند
[ترجمه گوگل]آنها از موقعیت دشوار خداوند برای تحویل امن خودشان ستایش کردند
7. The opening scene shows them celebrating their sudden deliverance from war.
[ترجمه حمید سانی] اولین صحنه، جشن وشادیشان از اتمام به یکباره وناگهانی جنگ را نمایش میدهد.
[ترجمه ترگمان]صحنه افتتاح نمایش آن ها را نشان می دهد که نجات ناگهانی آن ها از جنگ است
[ترجمه گوگل]صحنه ابتدایی آنها را نشان می دهد که تحمل ناگهانی ناشی از جنگ را جشن می گیرند
8. Then he became instrumental in a signal deliverance for his country.
[ترجمه حمید سانی] از آن پس، او وسیله نجات کشورش شد.
[ترجمه ترگمان]آن وقت او در راه نجات کشورش به او کمک کرد
[ترجمه گوگل]پس از آن او برای تحمل سیگنال برای کشورش اقدام کرد
9. His prayer is a cry for deliverance from his brother.
[ترجمه حمید سانی] نماز وگریه اش برای رستگاری برادرش است.
[ترجمه حمید سانی] تضرع ودعایش واسه رستگاری برادرشه
[ترجمه ترگمان]دعای او برای رهایی از برادرش گریه است
[ترجمه گوگل]نماز او گریه برای رستگاری از برادرش است
10. BMost, like Ashley, suffer silently, praying for deliverance in the night.
[ترجمه حمید سانی] بیشترشون همانند"اشلی"دردل شب ودرسکوت اشک میریختن وغصه میخوردن وبرای رهایی دعامیکردن.
[ترجمه ترگمان]BMost، مثل اشلی، بی صدا رنج می برد، برای نجات شب دعا می کرد
[ترجمه گوگل]BMost، مانند اشلی، به آرامی رنج می برند، دعا می کنند تا برای نجات در شب
11. He prayed to himself for deliverance.
[ترجمه ترگمان]برای نجات خود دعا می کرد
[ترجمه گوگل]او برای رستگاری دعا کرد
12. On the day of deliverance, I rushed home after work to unpack my system and put it together.
[ترجمه ترگمان]در روز نجات، بعد از کار به خانه دویدم تا system را باز کنم و آن را کنار هم قرار دهم
[ترجمه گوگل]در روز رستاخیز، بعد از کار به خانه برگشتم تا سیستم من را باز کند و آن را با هم جمع کند
13. My own deliverance from the Voc.
[ترجمه ترگمان]نجات خودم از the
[ترجمه گوگل]از دست دادن خودم از VOC
14. It describes how deliverance from evil is achieved through the payment of a price.
[ترجمه ترگمان]این نشان می دهد که چگونه رهایی از شر از طریق پرداخت یک قیمت حاصل می شود
[ترجمه گوگل]این توصیف می کند که چگونه از طریق پرداخت یک قیمت از شر بدست می آید
15. Most were content to contemplate their deliverance, but some were more boisterous.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن ها راضی بودند که رهایی خود را تماشا کنند، اما برخی از آن ها more بودند
[ترجمه گوگل]اکثر آنها محتاط بودند که به رفع آنها فکر کنند، اما برخی از آنها شایسته تر بودند