کلمه جو
صفحه اصلی

environ


معنی : محاصره کردن، احاطه کردن، دور زدن، دور کسی یا چیزی را گرفتن
معانی دیگر : گردگیری کردن، دور (چیزی را) گرفتن

انگلیسی به فارسی

احاطه کردن، دورزدن، دورکسی یا چیزی را گرفتن، محاصره کردن


محیط زیست، احاطه کردن، دور زدن، محاصره کردن، دور کسی یا چیزی را گرفتن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: environs, environing, environed
• : تعریف: to form a circle around; encircle or surround.
مشابه: encircle, surround

• form a circle; encircle, surround

مترادف و متضاد

محاصره کردن (فعل)
begird, girt, surround, besiege, gird, blockade, beleaguer, encompass, environ, seal off

احاطه کردن (فعل)
envelop, circle, ring, sphere, skirt, beset, hoop, orb, hedge, encircle, beleaguer, hem, corral, encompass, girdle, environ, pale, cincture, circuit, clip, whelm, ensphere, impale, insphere, laager

دور زدن (فعل)
twinge, round, circle, skirt, environ, orbit, revolve, recur, compass, perambulate, wamble, send round

دور کسی یا چیزی را گرفتن (فعل)
environ

جملات نمونه

1. The town and its environs are inviting, with recreational attractions and art museums.
[ترجمه ترگمان]شهر و اطرافش با جاذبه های تفریحی و موزه های هنری دعوت می شوند
[ترجمه گوگل]شهر و محله های آن با جاذبه های تفریحی و موزه های هنری دعوت می شوند

2. He was aware of traffic hazards in the environs of Bristol and stretches of hazardous road in the Gloucestershire countryside.
[ترجمه ترگمان]او از خطرات ترافیکی در حومه بریستول و امتداد جاده ای خطرناک در countryside شایر آگاه بود
[ترجمه گوگل]او از خطرات ترافیکی در اطراف بریستول و جاده های خطرناک در حومه گلوستریشر آگاه بود

3. I drive around this city and its environs.
[ترجمه ترگمان]من به دور این شهر و حومه شهر رانندگی می کنم
[ترجمه گوگل]من در اطراف این شهر و اطراف آن رانندگی می کنم

4. Even here, in the environs of the farm, there were snares.
[ترجمه ترگمان]حتی در اینجا، در حومه مزرعه، یک تله بود
[ترجمه گوگل]حتی در اینجا، در اطراف مزرعه، مارها وجود داشتند

5. A day spent exploring the environs of Keld is a day to remember.
[ترجمه ترگمان]یک روز به گردش در حومه of یک روز برای به یاد آوردن است
[ترجمه گوگل]روزی که کاوش در اطراف کلود انجام می شود یک روز به یاد داشته باشید

6. We became very familiar with Boston and its environs.
[ترجمه ترگمان]از بوستون و حومه شهر خیلی آشنا شدیم
[ترجمه گوگل]ما با بوستون و اطراف آن آشنا شدیم

7. Here in the verdant environs of Forest House is unchanged rural Essex.
[ترجمه ترگمان]اینجا در محیط سبز و سرسبز خانه جنگل، روستایی اسکس تغییر نکرده است
[ترجمه گوگل]در اینجا در مناطق سبز خانه جنگل Essex روستایی بدون تغییر است

8. Framsden mill and its environs will illustrate what I mean about the compactness and self-sufficiency of the rural villages in East Anglia.
[ترجمه ترگمان]آسیای Framsden و اطرافش آن چیزی را نشان خواهند داد که من در مورد تراکم و خودکفایی روستاهای روستایی in شرقی صحبت می کنم
[ترجمه گوگل]آسیاب Framsden و اطراف آن نشان می دهد که من در مورد فشرده سازی و خودکفایی روستاهای روستایی در شرق انگلیس چیست؟

9. The disclosure has various forms a separate environ - IImental report or attach it to the financial statement.
[ترجمه ترگمان]این افشا، انواع مختلفی از گزارش environ را در اختیار دارد و یا آن را به بیانیه مالی می چسباند
[ترجمه گوگل]افشای اشکال مختلف یک گزارش جداگانه محیط زیستی و یا پیوستن آن به بیانیه مالی است

10. Methods: Using the Standard environ mental monitoring method issued by Chinese Environmental Protection Bureau.
[ترجمه ترگمان]روش ها: استفاده از روش نظارت بر محیط زیست استاندارد که توسط اداره حفاظت از محیط زیست چین صادر شده است
[ترجمه گوگل]روش ها: با استفاده از روش استاندارد نظارت بر محیط زیست صادر شده توسط اداره حفاظت از محیط زیست چینی

11. Researchers at Environ fit Internationalhavedeveloped the a clean-burning cook stovethatuses less fuel and reduces smoke.
[ترجمه ترگمان]محققان در Environ با استفاده از یک آشپز با سوخت پاک، سوخت کمتری را کم می کنند و دود را کاهش می دهند
[ترجمه گوگل]محققان در Environ مناسب Internationalhavedeveloped یک آشپزخانه تمیز burnethatuses سوخت کمتر و دود را کاهش می دهد

12. China Everbright International (Stock Code 2 a principally environ performer, registered rosy yesterday defying the market, looking potential to upthrust further.
[ترجمه ترگمان]شرکت بین المللی Everbright چین (کد اوراق بهادار)۲ یک نفر به طور عمده در روز گذشته گل سرخ را به مبارزه با بازار نشان داد و پتانسیل خود را از دست داد
[ترجمه گوگل]چین Everbright International (سهام سهام 2 عامل اصلی محیط زیست، ثبت نام روزانه روز گذشته جلوگیری از بازار، به دنبال بالقوه برای افزایش بیشتر

13. Environmental Geo-technology mainly covers the environ mental problems of engineering geology, solid rock mechanics and the concepts of two environment engineering.
[ترجمه ترگمان]Geo محیطی - فن آوری عمدتا محیط زیست مشکلات ذهنی زمین شناسی مهندسی، مکانیک سنگ جامد و مفاهیم دو محیط مهندسی محیط زیست را پوشش می دهد
[ترجمه گوگل]Geo-Technology محیط زیست عموما مسائل محیطی زمین شناسی مهندسی، مکانیک جامد سنگ و مفاهیم دو مهندسی محیط را پوشش می دهد

14. Responsible of complying with the Environ mental Policy, and the applicable Quality and Environmental Management Systems.
[ترجمه ترگمان]مسیول همسویی با سیاست ذهنی Environ، و کیفیت قابل اجرا و سیستم های مدیریت محیطی
[ترجمه گوگل]مسئول پیروی از سیاست های محیطی و سیستم های مدیریت کیفیت و مدیریت زیست محیطی

A flood environed the garden.

سیلاب باغ را احاطه کرد.


She made light of the dangers that environed her.

آن زن مخاطراتی که او را احاطه کرده بود، سرسری گرفت.


پیشنهاد کاربران

حومه

حدود. حدودا. حول و حوش


حوالی، حول و حوش ،


کلمات دیگر: