1. to the hilt
تا قبضه،تا دسته،تا ته،کاملا
2. indebted to the hilt
تا خرخره زیر قرض
3. he drove his dagger to the hilt in his prostrate enemy's chest
دشنه اش را تا دسته در سینه ی دشمن به خاک افتاده فرو کرد.
4. They have promised to back us to the hilt.
[ترجمه ترگمان]آن ها قول داده اند که ما را به قبضه شمشیر ببرند
[ترجمه گوگل]آنها وعده داده اند که ما را به عقب برگردانند
5. She's up to the hilt in trouble.
[ترجمه Sina] اون کاملا تو دردسر ( افتاده است )
[ترجمه ترگمان]اون تو دردسر افتاده
[ترجمه گوگل]او به دردسر افتاده است
6. The government is already borrowing up to the hilt, so it can't afford to spend any more.
[ترجمه ترگمان]دولت هم اکنون دارد تا دسته قرض می گیرد، بنابراین دیگر توان خرج کردن بیشتر را ندارد
[ترجمه گوگل]دولت قبلا قرض گرفته شده است، بنابراین نمی تواند هزینه بیشتری صرف کند
7. We're mortgaged up to the hilt.
[ترجمه ترگمان]ما به گرو گذاشتن قبضه شمشیر هستیم
[ترجمه گوگل]ما به تیراندازی ربوده شده ایم
8. It was stuck up to the hilt in the back of Lord Westbourne, sprawled over the desk.
[ترجمه ترگمان]به دسته دسته لرد Westbourne چسبیده بود که روی میز ولو شده بود
[ترجمه گوگل]آن را به عقب لرد Westbourne، در پشت میز چسبیده بود
9. Holmgren played bad cop to the hilt.
[ترجمه ترگمان] Holmgren \"نقش یه پلیس بد رو به قبضه شمشیر بازی کرده\"
[ترجمه گوگل]Holmgren بازی پلیس بد را به تسمه
10. They insure up to the hilt, yet worries about money, health and security suffuse daily life.
[ترجمه ترگمان]آن ها تا دسته بیمه می شوند، با این حال نگران پول، بهداشت و امنیت در زندگی روزمره هستند
[ترجمه گوگل]آنها بیمه را تا حدی تضمین می کنند، اما نگرانی در مورد پول، سلامت و امنیت، زندگی روزمره را تضمین می کند
11. Riven rubbed his sword hilt with a white thumb, thinking for a second of Madra pressing against him.
[ترجمه ترگمان]riven قبضه شمشیرش را با شست سفید به هم مالید و لحظه ای فکر کرد که او دارد به او فشار می اورد
[ترجمه گوگل]ریونن شمشیر خود را با یک انگشت سفید مالش می دهد، فکر می کند برای دومین بار از مدا علیه او فشار می آورد
12. Environmental organisations have worked that one to the hilt.
[ترجمه ترگمان]سازمان های زیست محیطی این دسته را تا دسته کار کرده اند
[ترجمه گوگل]سازمان های زیست محیطی این کار را به تنهایی انجام داده اند
13. Government finances are strained to the hilt dealing with essential services.
[ترجمه ترگمان]امور مالی دولت به شدت تحت فشار قرار دارند که با خدمات ضروری سر و کار دارند
[ترجمه گوگل]مبالغ دولتی برای مقابله با خدمات ضروری تنگ می شود
14. Its hilt was decorated with fine garnet work but the blade was broken and rusted.
[ترجمه ترگمان]دسته آن با گل های زیبای سمی تزیین شده بود، اما تیغه شکسته و زنگ زده بود
[ترجمه گوگل]چنگال آن با کارهای خوب گارنت تزئین شده بود اما تیغه شکسته و زنگ زده بود