کلمه جو
صفحه اصلی

censorious


معنی : عیب جو، خردهگیر، عیب جویانه
معانی دیگر : (به طور شدید) انتقاد آمیز، ایرادگیر(انه)، عیب تراش

انگلیسی به فارسی

خرده‌گیر، عیب‌جو، عیب‌جویانه


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: censoriously (adv.), censoriousness (n.)
• : تعریف: highly critical or disapproving.
متضاد: complimentary, eulogistic
مشابه: critical, opprobrious

- The defendant hung his head as he listened to the censorious remarks of the judge.
[ترجمه ترگمان] هنگامی که به سخنان عیب و عیب قاضی گوش می داد، متهم سرش را به نشانه مخالفت تکان داد
[ترجمه گوگل] متهم به سخنان سزاوار قاضی گوش فرا داد
- Her grandmother had a censorious personality, and she hid from the older woman when she could.
[ترجمه ترگمان] مادر بزرگش شخصیت برجسته ای داشت و وقتی می توانست از آن زن مسن تر پنهان می شد
[ترجمه گوگل] مادربزرگش شخصیت سانسور داشت و زمانی که می توانست از زن مسن تر پنهان کند

• critical, fault-finding
when someone is censorious, they strongly criticize someone else's behaviour; a formal word.

مترادف و متضاد

عیب جو (صفت)
censorious, criticizing, faultfinding

خرده گیر (صفت)
censorious

عیب جویانه (صفت)
censorious

very critical


Synonyms: accusatory, captious, carping, caviling, cavillous, chiding, complaining, condemnatory, condemning, critical, culpatory, denouncing, disapproving, disparaging, fault-finding, hypercritical, overcritical, reprehending, reproaching, severe


Antonyms: complimentary, encouraging, flattering, laudatory, praising


جملات نمونه

1. this time they were much more censorious of the prime minister
این بار از نخست وزیر خیلی بیشتر انتقاد کردند.

2. Despite strong principles he was never censorious.
[ترجمه ترگمان]با وجود اصول قوی، هرگز سختگیر نبود
[ترجمه گوگل]با وجود اصول قوی او هرگز سزاوار نیست

3. She fixed her daughter with a censorious eye.
[ترجمه ترگمان]او دخترش را با یک چشم سحرآمیزش به دخترش دوخت
[ترجمه گوگل]او دخترش را با چشم سانسور کرد

4. And exposing himself to that censorious and supercilious gaze?
[ترجمه ترگمان]و خودش رو به این نگاه گستاخانه و خودبینی نشون بده؟
[ترجمه گوگل]و افشای خود را به این نگاه سرسری و خیره کننده؟

5. His tone was censorious.
[ترجمه ترگمان]لحن صدایش عیب و ایرادی داشت
[ترجمه گوگل]لحن او سانسور بود

6. She had a primly censorious mouth above a slightly receding chin already showing the first slackness of a dewlap.
[ترجمه ترگمان]دهان primly را بر فراز یک چانه کوچک که اندکی عقب رفته بود نشان می داد و از آن به بعد به خاطر آن بود که یک غبغب بزرگ را آشکار ساخته بود
[ترجمه گوگل]او تا به حال دهان به طور سرسختانه بیش از یک چانه کمی افتاده در حال حاضر نشان می دهد اولین slackness از dewlap

7. You're just a pair of censorious bachelors!
[ترجمه ترگمان]تو فقط یک جفت of عیب داری!
[ترجمه گوگل]شما فقط یک جفت لیسانس سانسور است!

8. Atalanta tries to blunt the censorious attitude, telling of her sacrifice, that she has given up so much.
[ترجمه ترگمان]طولی نکشید که طولی نکشید که طولی نکشید که طولی نکشید که طولی نکشید که طولی نکشید که طولی نکشید که طولی نکشید
[ترجمه گوگل]آتالانتا سعی می کند نگرش سانسور ناپذیری را بگوید، که از فداکاری او می گوید، بسیار از دست داده است

9. Horowitz had been censorious of the peace movement in the 1960s.
[ترجمه ترگمان]Horowitz از جنبش صلح در دهه ۱۹۶۰ censorious بود
[ترجمه گوگل]هورویتز از جنبش صلح در دهه 1960 سلب شده بود

10. Be more understanding and less censorious.
[ترجمه ترگمان]درک بیشتری داشته باشید و censorious کمتری داشته باشید
[ترجمه گوگل]درک بیشتر و سانسور کمتر

11. But red Toryism may be too morally censorious, and too hostile to big business, to fit the bill.
[ترجمه ترگمان]اما Toryism قرمز ممکن است از لحاظ اخلاقی عیب و ایرادی داشته باشد، و آن قدر با تجارت بزرگ مخالف است که با این لایحه جور در بیاید
[ترجمه گوگل]اما توریسم قرمز ممکن است بیش از حد اخلاقی سانسور و بیش از حد خصومت به کسب و کار بزرگ، به متناسب با این لایحه

12. Direct actions rely on: censorious debate and thoughts, the operation of moral dilemma issues, the encouragement on applying diversity solutions, and democratic and open learning ambiance.
[ترجمه ترگمان]کنشگری مستقیم به بحث و تفکرات و افکار، عمل مشکلات اخلاقی، تشویق به اعمال راه حل های متنوع، و محیط یادگیری باز و باز تکیه دارد
[ترجمه گوگل]اقدامات مستقیم به بحث و گفتار سانسور و افکار، بهره گیری از مسائل معرفت اخلاقی، تشویق به استفاده از راه حل های متنوع و محیط یادگیری دموکراتیک و باز است

13. This is because a censorious tongue may prove worse than any fault condemned in others.
[ترجمه ترگمان]این به این دلیل است که یک زبان censorious ممکن است بدتر از هرگونه نقص در دیگران باشد
[ترجمه گوگل]این به این علت است که زبان سانسور میتواند بدتر از هر گناهی که در دیگران محکوم شده باشد

14. The presentation of straying males is, then, much less censorious.
[ترجمه ترگمان]در آن هنگام نمایش مردان سرگردان، بسیار کم تر از عیب و عیب آن است
[ترجمه گوگل]پس از آن، ارائه مردان ناسازگار، بسیار کمتر سانسور می شود

This time they were much more censorious of the prime minister.

این بار از نخست وزیر خیلی بیشتر انتقاد کردند.



کلمات دیگر: