کلمه جو
صفحه اصلی

gobble


معنی : تند خوردن، حریصانه خوردن، قورت دادن، صدای بوقلمون در اوردن
معانی دیگر : مانند بوقلمون صدا کردن، قات قات کردن، با حرص و ولع خوردن، لپ لپ خوردن، بلعیدن، لف لف خوردن، لمباندن، هلپ هلپ خوردن، بنکشیدن، قاپیدن، در ربودن

انگلیسی به فارسی

حریصانه خوردن، تند خوردن، قورت دادن، صدای بوقلمون در آوردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: gobbles, gobbling, gobbled
(1) تعریف: to eat in a hasty, greedy, and sometimes noisy manner.
مترادف: devour, engorge, raven, wolf down
مشابه: bolt, consume, gulp down, shovel, swallow

(2) تعریف: (informal) to take or seize in an eager or greedy manner; grab (often fol. by up).
مترادف: devour
مشابه: consume, engulf, grab, seize, swallow up, take

- The developer gobbled up all the property for sale in that part of town.
[ترجمه ترگمان] توسعه دهنده تمامی دارایی را برای فروش در آن بخش از شهر خریداری کرده است
[ترجمه گوگل] توسعه دهنده تمام اموال را برای فروش در آن قسمت از شهر جمع کرد
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to eat hastily, greedily, and sometimes noisily.
مترادف: cram, engorge, glut, raven, stuff
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: gobbles, gobbling, gobbled
• : تعریف: to make a chortling, throaty sound like that of a turkey.
مشابه: cackle, caw, cluck, gabble, quack
اسم ( noun )
• : تعریف: the chortling, throaty sound characteristic of a turkey.
مشابه: cackle, caw, cluck, gabble, quack

• noise made by a male turkey
devour; eat voraciously; make a guttural noise (like a turkey)
if someone gobbles food, they eat it quickly and greedily.
if you gobble down food or gobble it up, you eat all of it very quickly.

مترادف و متضاد

تند خوردن (اسم)
gobble

حریصانه خوردن (فعل)
gut, guzzle, gull, devour, engorge, gobble, lap, wolf

قورت دادن (فعل)
engulf, feed, gobble, gulp, poop, ingest

صدای بوقلمون در اوردن (فعل)
gobble

eat hurriedly


Synonyms: cram, devour, gorge, gulp, guzzle, ingurgitate, scarf, stuff, suck up, swallow, wolf


Antonyms: nibble


جملات نمونه

1. Don't gobble your food like that!
[ترجمه ترگمان]غذات رو این جوری نخور!
[ترجمه گوگل]غذای خویش را مانند آن نگذارید!

2. Don't gobble your food!
[ترجمه ترگمان]غذات رو نخور!
[ترجمه گوگل]غذای خود را نوشیدنی نگذارید!

3. Eat slowly and don't gobble!
[ترجمه ترگمان]آهسته بخور و نخور!
[ترجمه گوگل]خوردن به آرامی و انجام ندادن!

4. Housing costs gobble up almost half of our budget.
[ترجمه ترگمان]هزینه های مسکن تقریبا نیمی از بودجه ما را می بلعد
[ترجمه گوگل]هزینه های مسکن موجب تقریبا نیمی از بودجه ما می شود

5. An adult owl will normally gobble about one gopher or two mice a night, experts say.
[ترجمه ترگمان]متخصصان می گویند یک جغد بزرگ سال به طور معمول یک gopher یا دو موش را در شب قورت می دهد
[ترجمه گوگل]کارشناسان می گویند یک جغد بالغ به طور معمول در مورد یک گاو یا دو موش در یک شب معمولی می شود

6. Jobs began to gobble like a turkey, and the trio broke up laughing.
[ترجمه ترگمان]جابز شروع به gobble مثل یک بوقلمون کرد و این سه نفر شروع به خندیدن کردند
[ترجمه گوگل]جابز مانند یک بوقلمون سرگردان شد و این سه نفر خندیدند

7. For three mornings I watched her gobble eggs.
[ترجمه ترگمان]سه روز صبح او را دیدم که تخم مرغ ها را می خورد
[ترجمه گوگل]برای سه صبح، من تخم مرغ خوشمزه را تماشا کردم

8. Turkey gobble A large North American bird that has brownish plumage and a bare, wattled head and neck and is widely domesticated for food.
[ترجمه ترگمان]ترکیه یک پرنده بزرگ آمریکای شمالی را که پره ای قهوه ای و سر برهنه و گردن و گردن wattled دارد، قورت می دهد و برای غذا به طور گسترده اهلی است
[ترجمه گوگل]ترکیه سرگردان یک پرنده بزرگ آمریکای شمالی است که پرتقال قهوه ای و یک سر و گردن بدون سر و گردن دارد و به طور گسترده ای برای غذا اهلی شده است

9. Still the devilish soul gobble up mankind's sort, drive the resistibility of mankind to blood clan sorcery for cursing would the nasty play reduce.
[ترجمه ترگمان]با این همه، روح شیطانی نوع بشر را از نوع بشر در می آورد و نفرین بشر را به صورت سحر و جادو درمی آورد، و لعنت به آن بازی زشت و کثیف
[ترجمه گوگل]با این حال روح شیطانی انسانیت را برآورده می کند، مقاومت در برابر انسانی را به جادو خون قبیله ای برای لعنت رانده می شود و بازی تند و زننده آن را کاهش می دهد

10. Don't gobble the turkey. You'll just end up getting stuffed.
[ترجمه ترگمان]بوقلمون رو نخور تو همین الان کارت تموم شد
[ترجمه گوگل]ترکیه را خراب نکنید شما فقط به پایان رسید پر می شود

11. Do you gobble up all the baby food?
[ترجمه ترگمان]غذای بچه رو می خوری؟
[ترجمه گوگل]آیا شما تمام غذای کودک را میبلعد؟

12. China someday will gobble up Pakistan in no time, so you better learn or start eating Pork Biryani or China will feed you by force.
[ترجمه ترگمان]چین روزی در هیچ زمانی پاکستان را قورت می دهد، پس بهتر است یاد بگیرید یا شروع به خوردن گوشت پو رک کنید، یا چین با زور شما را تامین خواهد کرد
[ترجمه گوگل]چین روزی پاکستان را در زمان غارت خواهد کرد، بنابراین شما بهتر می آموزید و یا شروع به خوردن برنج خوک می کنید یا چین به شما نیروی غذایی می دهد

13. The government seems to gobble up the taxpayers'money.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که دولت پول مالیات دهندگان را می بلعد
[ترجمه گوگل]دولت به نظر می رسد که پول مالیات دهندگان را خراب می کند

14. Treasury yields, which drop when investors gobble up U.
[ترجمه ترگمان]میزان برداشت خزانه که هنگامی که سرمایه گذاران ایالات متحده آمریکا را gobble، کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]بازده خزانه داری، زمانی که سرمایه گذاران U

The bear caught and gobbled the fish in an instant.

خرس در یک لحظه ماهی را گرفت و بلعید.


Customers gobbled up the shares entirely.

مشتریان مشتاقانه کلیه‌ی سهام را خریدند.


پیشنهاد کاربران

When you eat your food very very fast‼


کلمات دیگر: