کلمه جو
صفحه اصلی

engrossing


معنی : جاذب
معانی دیگر : گیرا، جذاب، (بسیار) سرگرم کننده

انگلیسی به فارسی

جاذب


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: engrossingly (adv.)
• : تعریف: occupying one's full attention, to the exclusion of all else.
متضاد: irksome
مشابه: absorbing

- The book was so engrossing that I couldn't put it down.
[ترجمه ترگمان] کتاب خیلی جالب بود که نمی توانستم آن را پایین بگذارم
[ترجمه گوگل] کتاب خیلی جذاب بود که من نمیتوانستم آن را بسازم

• act of act of buying wholesale for the purpose of creating a monopoly; copying of a document in large clear letters or in a formal style
completely capturing one's attention or interest
something that is engrossing is so interesting that you do not want to do or think about anything else.

مترادف و متضاد

جاذب (صفت)
absorbent, adsorbent, catchy, absorbing, engrossing, attractive, absorptive, bibulous, catching, mesmeric, fruity

very interesting


Synonyms: absorbing, all-consuming, captivating, compelling, consuming, controlling, enthralling, exciting, fascinating, gripping, intriguing, monopolizing, obsessing, preoccupying, provoking, riveting, stimulating


Antonyms: boring, repellent, repulsive, uninteresting


جملات نمونه

1. an engrossing book
کتاب بسیار سرگرم کننده

2. Take your mind off it by engrossing yourself in a good book.
[ترجمه ترگمان]ذهنت را با یک کتاب خوب سرگرم کن
[ترجمه گوگل]ذهن خود را با استفاده از یک کتاب خوب به خود جذب کنید

3. He told us an engrossing story.
[ترجمه ترگمان]او یک داستان جالب برای ما نقل کرد
[ترجمه گوگل]او به ما یک داستان جالب توجه گفت

4. He is an engrossing subject for a book.
[ترجمه ترگمان]او یک موضوع جالب برای یک کتاب است
[ترجمه گوگل]او یک موضوع جالب برای یک کتاب است

5. This engrossing spectacle fascinates the predator who may eventually devour the tail, although it has little nutritional value.
[ترجمه ترگمان]این منظره جذاب، شکارچی را مسحور می کند که ممکن است در نهایت دم را ببلعند، با این حال ارزش غذایی اندکی دارد
[ترجمه گوگل]این عینک جذاب شکارچی را جذب می کند که ممکن است در نهایت دم را از بین ببرد، گرچه ارزش غذایی کمی دارد

6. Walton is convincingly engrossing, and an elegant and forceful stylist.
[ترجمه ترگمان]والتون به طور متقاعد کننده، و یک متخصص مد ظریف و قوی است
[ترجمه گوگل]والتون متقاعد کننده و جذاب است و یک سبک و سبک ظالمانه است

7. Edicts were issued against engrossing the market.
[ترجمه ترگمان]Edicts در برابر توجه به بازار مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]دستورالعمل ها در برابر غلبه بر بازار صادر شد

8. He was methodical in his research, engrossing himself in Hellenic dramas and Norse mythology.
[ترجمه ترگمان]در تحقیقات خود methodical بود و خود را در نمایشنامه های هلنی و اساطیر نورس نشان می داد
[ترجمه گوگل]او در تحقیق خود روشنگری داشت و خود را در درامهای هلنی و اساطیر نروژی غرق کرد

9. Engrossing fables of insights are exploited to embellish his essays and to persuade the emperor.
[ترجمه ترگمان]افسانه های engrossing از بینش برای تزئین مقالات خود و متقاعد کردن امپراطور مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]مباحث غریب بینش ها برای تجلیل از مقالات و تجدید نظر در امپراتور مورد سوء استفاده قرار می گیرند

10. The act of engrossing or the state of being engrossed.
[ترجمه ترگمان]عمل کردن یا حالت مجذوب شدن
[ترجمه گوگل]عمل جذاب یا حالت غرق شدن

11. It might soon have ripened into that engrossing feeling.
[ترجمه ترگمان]به زودی به آن احساس جذاب رسیده بود
[ترجمه گوگل]ممکن است به زودی به این احساس جذاب تبدیل شود

12. They both thought of me, even at that engrossing time.
[ترجمه ترگمان]هر دو به من فکر کردند، حتی در آن زمان جالب
[ترجمه گوگل]آنها هر دو از من فکر می کردند، حتی در آن زمان جذاب

13. Few things in life are engrossing as a good fight between highly trained and skilled adversaries.
[ترجمه ترگمان]چیزهای کمی در زندگی به عنوان یک مبارزه خوب بین دشمنان بسیار ماهر و ماهر، مورد توجه قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]اندکی چیز در زندگی به عنوان یک مبارزه خوب بین دشمنان بسیار آموزش دیده و ماهرانه جذاب است

14. A dateless bargain to engrossing death!
[ترجمه ترگمان]یه معامله جاودانی به مرگ جذاب
[ترجمه گوگل]معامله بدون تاریخ به نفع مرگ!

15. The trick, Foer says, is to adopt a process known as "elaborative encoding", which involves converting information, such as a shopping list, into a series of "engrossing visual images".
[ترجمه ترگمان]Foer می گوید که این ترفند، اتخاذ فرآیندی است که به نام \"کدگذاری elaborative\" شناخته می شود، که شامل تبدیل اطلاعات، مانند فهرست خرید، به مجموعه ای از \"تصاویر تصویری جذاب\" است
[ترجمه گوگل]فور می گوید، این فریب یک فرآیند شناخته شده به عنوان 'رمزگذاری مفصل' است که شامل تبدیل اطلاعات مانند لیست خرید به یک سری از تصاویر بصری جذاب است

an engrossing book

کتاب بسیار سرگرم‌کننده


پیشنهاد کاربران

1. The symmetry is pleasing, at the end of a narrative that is bracing, adventurous, touched by surprises, perfectly balanced and completely engrossing.
این همسازی خوشایند است ، در پایان روایتی پر تحرک ، پرماجرا ، تحت تأثیر شگفتی ها ، کاملا متعادل و کاملاً گیرا.
2. This was a very engrossing and entertaining mystery, with a good plot and excellent characters.
این یک معمای بسیار جذاب و سرگرم کننده بود ، با طرح خوب و شخصیت های عالی.
3. The engrossing series is a searing reminder of man's capacity for unimaginable acts of inhumanity against fellow man.
این سریال جذاب یادآور توانایی انسان برای اقدامات غیرانسانی غیرقابل تصور در برابر انسان دیگر است.

Engrossing= جذاب، گیرا


معانی دیگر>>>>>>> سرگرم کننده




کلمات دیگر: