کلمه جو
صفحه اصلی

glamour


معنی : فریبندگی
معانی دیگر : glamor طلسم، جادو، دلیری، افسون، زرق و برق

انگلیسی به فارسی

( glamor ) طلسم، جادو، فریبندگی، دلیری، افسون، زرقو برق


زرق و برق، افسون، فریبندگی، جادو، دلیری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a quality of excitement, desirability, and compelling attractiveness in one's appearance or manner.
مشابه: allure, appeal, beauty, charm, enchantment, excitement, fascination, glitter, magic, magnetism

• monthly american magazine for women that covers topics of general interest (health, beauty, fashion, career, finance, etc.)
attractiveness, magnetism, alluring charm; excitement, adventure; magic, enchantment
people, places, or jobs that have glamour are attractive and exciting.

مترادف و متضاد

فریبندگی (اسم)
fascination, seduction, temptation, charm, glamor, glamour

sophisticated style


Synonyms: allure, allurement, animal magnetism, appeal, attraction, beauty, bewitchment, charisma, charm, color, enchantment, fascination, interest, magnetism, prestige, ravishment, razzle-dazzle, romance, star quality


Antonyms: drab, dullness, plainness, ugliness


جملات نمونه

1. the glamour of the orient
زیبایی سحر آمیز خاور زمین

2. the proverbial glamour of paris
زرق و برق معروف پاریس

3. Foreign travel has lost its glamour for her.
[ترجمه شقایق] سفر خارجی زرق وبرقش را برای او از دست داده است
[ترجمه ترگمان]سفره ای خارجی زرق و برق خود را از دست داده اند
[ترجمه گوگل]سفر خارجی سبکی را برای او از دست داده است

4. Forget all you read about the glamour of television.
[ترجمه ترگمان]همه چیزهایی که در مورد زرق و برق تلویزیون می خوانید فراموش کنید
[ترجمه گوگل]فراموش کردن همه چیز را در مورد زرق و برق تلویزیون

5. The phony glamour of night clubs soon became stale and boring.
[ترجمه ترگمان]جادوی ساختگی کلوب های شبانه خیلی زود کهنه و کسل کننده شد
[ترجمه گوگل]زرق و برق دار فریبندگی باشگاه های شب به زودی خسته کننده و خسته کننده شد

6. Jumbo jets somehow lack the glamour of the transatlantic liner.
[ترجمه ترگمان]Jumbo به گونه ای فاقد طلسم of اطلس هستند
[ترجمه گوگل]جت های Jumbo به نحوی فاقد زرق و برق از دریچه آتلانتیک نیستند

7. Designer clothes are not a passport to instant glamour.
[ترجمه ترگمان]لباس های طراح یک گذرنامه برای زرق و برق فوری نیستند
[ترجمه گوگل]لباس طراح پاسپورت برای زرق و برق فوری نیست

8. If you're going for full-on glamour, add some sparkly jewellery.
[ترجمه ترگمان]اگر می خواهید پر زرق و برق داشته باشید، جواهرات درخشان خود را اضافه کنید
[ترجمه گوگل]اگر به دنبال زرق و برق کامل هستید، جواهرات جالبی را اضافه کنید

9. He was drawn to the metropolitan glamour and excitement of Paris.
[ترجمه ترگمان]به فریبندگی و فریبندگی شهر پاریس کشیده می شد
[ترجمه گوگل]او به زرق و برق شهری و هیجان پاریس کشیده شد

10. She was blinded by the glitter and the glamour of her own life.
[ترجمه ترگمان]زرق و برق زندگی خودش را کور کرده بود
[ترجمه گوگل]او توسط زرق و برق و زرق و برق زندگی خود را کور شد

11. She forsook the glamour of the city and went to live in the wilds of Scotland.
[ترجمه ترگمان]او زرق و برق شهر را رها کرد و برای زندگی در حیات وحش اسکاتلند رفت
[ترجمه گوگل]او زرق و برق شهر را ترک کرد و رفت تا در نواحی اسکاتلند زندگی کند

12. Her long dark hair lent her a certain glamour.
[ترجمه ترگمان]موهای بلند و تیره اش فریبندگی خاصی به او بخشیده بود
[ترجمه گوگل]موهای طولانی تیره او را به یک زرق و برق خاصی تحویل داد

13. I dress for comfort rather than glamour.
[ترجمه ترگمان]من برای آسایش بیشتر از طلسم و فریبندگی لباس می پوشم
[ترجمه گوگل]من برای راحتی، نه به زرق و برق، لباس می پوشم

14. We need someone with youth, glamour and pizzazz.
[ترجمه ترگمان]ما به فردی با جوانی، glamour و pizzazz نیاز داریم
[ترجمه گوگل]ما به کسی که جوان، زرق و برق و پیتزاز نیاز دارد نیاز داریم

پیشنهاد کاربران

جادویی
glamour night شب جادویی ( عالی )

فریبنده و افسونگر

جذابیت


کلمات دیگر: