کلمه جو
صفحه اصلی

financier


معنی : سرمایه دار، سرمایه گذار، متخصص مالی
معانی دیگر : کارشناس امور مالی، مال شناس، پول یاب، مالیه چی، سرمایه گذار (عمده)

انگلیسی به فارسی

متخصص مالیه


سرمایه‌دار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a person skilled in or occupied in financial operations, usu. on a large scale.

- A number of high-powered financiers appear interested in backing the project.
[ترجمه ترگمان] تعدادی از سرمایه گذاران با قدرت بالا علاقه مند به پشتیبانی از این پروژه هستند
[ترجمه گوگل] تعدادی از سرمایه داران باهوش به نظر می رسد در حمایت از پروژه علاقه مند باشند

• financial expert; person who manages large amounts of money (privately or corporately)
a financier is a person who provides money for projects or enterprises.

مترادف و متضاد

سرمایه دار (اسم)
capitalist, financier

سرمایه گذار (اسم)
financier, investor

متخصص مالی (اسم)
financier

person who lends money, advises


Synonyms: backer, banker, bankroller, broker, businessperson, capitalist, entrepreneur, fat cat, grubstaker, manipulator, merchant, money, moneybags, money lender, operator, person who writes the checks, rich person, Santa Claus, speculator, sponsor, staker, stockbroker, tycoon, usurer


جملات نمونه

1. The financier was released from jail last week.
[ترجمه ترگمان]تامین کننده مالی در هفته گذشته از زندان آزاد شد
[ترجمه گوگل]سرمایه گذار هفته گذشته از زندان آزاد شد

2. You've assigned me the role of heartless villain financier, obsessed with money, wealth, and luxury.
[ترجمه ترگمان]تو مرا به نقش سرمایه دار بی عاطفه، مالی، درگیر پول، ثروت و تجمل واگذار کرده ای
[ترجمه گوگل]شما نقش منفی مالی خائن را به عهده گرفتید، با پول، ثروت و لوکس وسواس دارید

3. He came to prominence, however, as a leading financier for the parliamentary side in the civil war.
[ترجمه ترگمان]با این حال، او به عنوان سرمایه گذار برجسته در بخش پارلمانی در جنگ داخلی به شهرت رسید
[ترجمه گوگل]با این حال، او به عنوان یکی از سرمایه گذاران برجسته در سمت پارلمان در جنگ داخلی به اهمیت رسید

4. The 53-year-old financier was a regular, his phone number on file.
[ترجمه ترگمان]تامین کننده مالی ۵۳ ساله یک شماره تلفن معمولی بود شماره تلفنش روی پرونده بود
[ترجمه گوگل]سرمایه گذار 53 ساله به صورت منظم، شماره تلفن او در پرونده بود

5. Bollywood's leading film financier, the popular Bharat Shah, was also implicated.
[ترجمه ترگمان]\"بهارات شاه\" که پیشرو این فیلم بود، نیز در این فیلم نقش داشت
[ترجمه گوگل]سرمایه گذار برجسته فیلم بالیوود، محبوب برات شاه، نیز درگیر بود

6. Other beneficiaries include an international financier and fugitive, Marc Rich; a leftist radical convicted of conspiring to bomb the U. S.
[ترجمه ترگمان]سایر ذینفعان شامل یک سرمایه گذار بین المللی و فراری، مارک ریچ؛ یک افراطی چپ گرا هستند که برای بمب گذاری در ایالات متحده مجرم شناخته می شوند اس
[ترجمه گوگل]سایر مزایا عبارتند از: سرمایه دار بین المللی و فراری، مارک ریچ؛ یک رادیکال چپ محکوم به توطئه برای بمباران U S

7. He was by this point a very rich financier; he was elected alderman in 1649 and sheriff in 1651 and 165
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۶۵۱ و ۱۶۵ به عنوان عضو شورای شهر ۱۶۴۹ و کلانتر انتخاب شد
[ترجمه گوگل]او از این لحاظ یک سرمایه دار بسیار غنی بود؛ او در سال 1649 به عنوان آلدرمن انتخاب شد و در سال 1651 و 165،

8. The bank is controlled by a famous financier.
[ترجمه ترگمان]بانک به وسیله یک سرمایه گذار مشهور کنترل می شود
[ترجمه گوگل]این بانک توسط یک سرمایه گذار معروف کنترل می شود

9. Dorn says, as the largest financier of U. S. deficIt'spending, China has particular cause for concern.
[ترجمه ترگمان]Dorn می گوید، به عنوان بزرگ ترین تامین کننده مالی U اس با خرج کردن deficit، چین دلیل خاصی برای نگرانی دارد
[ترجمه گوگل]دونن می گوید، چین به عنوان بزرگترین سرمایه گذار U S با کمبود منابع، چین دلیلی خاص برای نگرانی دارد

10. One Hungarian financier is quite precise about the date: Friday, March
[ترجمه ترگمان]یکی از امور مالی مجارستان در مورد تاریخ: جمعه، مارس، کاملا دقیق است
[ترجمه گوگل]یک سرمایه دار مجارستانی درمورد تاریخ کاملا دقیق است: جمعه، مارس

11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

12. China, the world's biggest financier, disagrees strongly with this goal.
[ترجمه ترگمان]چین، بزرگ ترین سرمایه گذار جهان، با این هدف به شدت مخالف است
[ترجمه گوگل]چین، بزرگترین سرمایه گذار در دنیا، به شدت با این هدف مخالفت می کند

13. He is the son of a financier who had been ennobled.
[ترجمه ترگمان]او پسر یکی از financier که در طبقه بالا قرار گرفته بود
[ترجمه گوگل]او پسر یک سرمایه دار است که مقابله کرده است

14. Field:american merchant and financier who planned and oversaw the laying of the transatlantic telegraph cable (completed 186.
[ترجمه ترگمان]یک سرمایه گذار و یک سرمایه گذار آمریکایی که برنامه ریزی و نظارت بر کابل تلگراف را انجام داده بودند
[ترجمه گوگل]فیلد: بازرگان و سرمایه دار امریکایی که برنامه ریزی و نظارت بر راه اندازی کابل تلگراف transatlantic (تکمیل 186

15. His father, Joseph P. Kennedy, was a financier and wheeler-dealer who made a fortune in investing, banking and liquor.
[ترجمه ترگمان]پدرش جوزف پ کندی، سرمایه گذار مالی و wheeler بود که در سرمایه گذاری، بانکداری و مشروب ثروت هنگفتی به دست آورد
[ترجمه گوگل]پدرش، جوزف پ کندی، یک سرمایه گذار و فروشنده چرخ بود که سرمایه گذاری، بانکداری و مشروب را به ثمر رساند

پیشنهاد کاربران

یک شخص یا سازمانی که یک پول هنگفتی رو مدیریت یا سرمایه گذاری میکند

تأمین کننده ی مالی


کلمات دیگر: