<hr> <b>معنی</b> : زمستانی <hr> <b>معانی دیگر</b> : وابسته به زمستان، شتوی

معنی : زمستانی معانی دیگر : وابسته به زمستان، شتوی

<div class="boxBd boxLtr">• of or pertaining to winter; occurring in winter</div>

• of or pertaining to winter; occurring in winter

انگلیسی به انگلیسی

<div class="boxBd"><div class="anaPart">صفت <span class="meanType">( adjective )</span></div><div class="anaRel">• : <b>تعریف: </b>of or concerning winter; wintry.<br></div></div>

صفت ( adjective ) • : تعریف: of or concerning winter; wintry.

<div class="boxBd"><div>زمستانی <span class="meanType">(صفت)</span></div><div class="boxLtr">brumal, winter, wintry, brumous, hibernal</div></div>

زمستانی (صفت) brumal, winter, wintry, brumous, hibernal

مترادف و متضاد

hibernal ( زیست‏شناسی ) <br>واژه مصوب: زمستانی<br>تعریف: ویژگی آن دسته از پدیده‏های مربوط به نمو که در فصل زمستان اتفاق می‏افتد<br>

hibernal ( زیست‏شناسی ) واژه مصوب: زمستانی تعریف: ویژگی آن دسته از پدیده‏های مربوط به نمو که در فصل زمستان اتفاق می‏افتد

پیشنهاد کاربران

انگلیسی به فارسی

<div dir="ltr"><p>the hibernal abode of polar bears</p></div><p>منزل‌گاه زمستانی خرس‌های قطبی</p>

the hibernal abode of polar bears منزل‌گاه زمستانی خرس‌های قطبی

hibernal

انگلیسی به فارسی

انگلیسی به انگلیسی

مترادف و متضاد

جملات نمونه

پیشنهاد کاربران