کلمه جو
صفحه اصلی

deplorable


معنی : اسفناک، رقت انگیز، زار، مایه دلسوزی
معانی دیگر : تاسف آور، اسف انگیز، رقت بار

انگلیسی به فارسی

مایه دلسوزی، رقت‌انگیز، اسفناک، زار


ناامید کننده، اسفناک، رقت انگیز، زار، مایه دلسوزی


انگلیسی به انگلیسی

• distressing, regrettable; wretched, pitiable; scandalous, disgraceful
if you say that something is deplorable, you mean that it is extremely bad or unpleasant; a formal word.

مترادف و متضاد

اسفناک (صفت)
deplorable, lamentable, woeful

رقت انگیز (صفت)
pitiful, piteous, deplorable, pathetic, pitiable

زار (صفت)
deplorable, lamentable

مایه دلسوزی (صفت)
deplorable

unfortunate, shameful


Synonyms: afflictive, awful, blameworthy, bummer, calamitous, dire, dirty, disastrous, disgraceful, dishonorable, disreputable, distressing, dolorous, downer, dreadful, execrable, faulty, godawful, grievous, grim, heartbreaking, heartrending, horrifying, intolerable, lamentable, lousy, melancholy, miserable, mournful, opprobrious, overwhelming, pitiable, poor, regrettable, reprehensible, rotten, sad, scandalous, sickening, stinking, terrible, tragic, unbearable, unsatisfactory, woeful, wretched


Antonyms: cheerful, delightful, excellent, good, happy, shameless


جملات نمونه

1. the deplorable condition of the roads
وضع اسف انگیز راه ها

2. their deplorable condition stirred universal pity
وضع اسفناک آنها ترحم همگان را برانگیخت.

3. the hospital's sanitary conditions were deplorable
شرایط بهداشتی بیمارستان ها تاسف آور بودند.

4. They were living in the most deplorable conditions.
[ترجمه ترگمان]آن ها در سخت ترین شرایط زندگی می کردند
[ترجمه گوگل]آنها در شرایط سخت تر زندگی می کردند

5. The prisoners were held in deplorable conditions .
[ترجمه ترگمان]زندانیان در شرایط رقت باری نگهداری می شدند
[ترجمه گوگل]زندانیان در شرایط ناخوشایند برگزار شد

6. Many of them live under deplorable conditions.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن ها تحت شرایط رقت انگیزی زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از آنها تحت شرایط ناخوشایند زندگی می کنند

7. I thought his behaviour absolutely deplorable.
[ترجمه ترگمان]فکر می کردم رفتارش کاملا اسف انگیز است
[ترجمه گوگل]من فکر کردم رفتار او کاملا ناخوشایند است

8. The inactivity of the government was deplorable.
[ترجمه ترگمان]عدم فعالیت دولت اسفناک بود
[ترجمه گوگل]ناتوانی دولت ناامیدکننده بود

9. They are forced to live in deplorable conditions.
[ترجمه ترگمان]آن ها مجبورند در شرایط رقت انگیزی زندگی کنند
[ترجمه گوگل]آنها مجبورند در شرایط ناامید زندگی کنند

10. The judge said that discrimination against homosexuals is deplorable.
[ترجمه ترگمان]قاضی اظهار داشت که تبعیض علیه همجنس گرایان اسفناک است
[ترجمه گوگل]قاضی گفت که تبعیض علیه همجنسگرایان ناعادلانه است

11. The acting was deplorable.
[ترجمه ترگمان]نمایش افتضاح بود
[ترجمه گوگل]این بازی ناخوشایند بود

12. Deplorable though that seems, such acts help to understand the evolution of behaviour.
[ترجمه ترگمان]اگر چه چنین به نظر می رسد، چنین اقداماتی به درک تکامل رفتار کمک می کند
[ترجمه گوگل]هر چند که به نظر می رسد که از بین رفته است، چنین اقداماتی به درک تکامل رفتار کمک می کند

13. Deplorable as our child care is, those who make the laws are largely unaffected.
[ترجمه ترگمان]مانند مراقبت از کودکان، آن هایی که قوانین را می سازند تا حد زیادی تحت تاثیر قرار نمی گیرند
[ترجمه گوگل]ما به عنوان مراقبت از فرزندانمان دچار پریشانی می شویم، کسانی که قوانین را تا حد زیادی تحت تاثیر قرار نمی دهند

14. When will he do something about that deplorable record?
[ترجمه ترگمان]کی می خواد یه کاری در مورد اون رکورد رقت انگیز انجام بده؟
[ترجمه گوگل]چه زمانی او را در مورد این رکورد گناهکار انجام خواهد داد؟

15. American day care centers range from excellent to deplorable.
[ترجمه ترگمان]مراکز مراقبت روزانه آمریکایی بسیار عالی و اسفناک است
[ترجمه گوگل]مراکز مراقبت روزانه آمریکایی از عالی تا بدبختی محدوده هستند

16. Something must be done about the deplorable state of our roads.
[ترجمه ترگمان]باید کاری در مورد وضع رقت انگیز جاده ها انجام داده باشد
[ترجمه گوگل]باید در مورد وضعیت بدبختانه جاده های ما باید چیزی بپایانیم

the deplorable condition of the roads

وضع اسفناک راه‌ها


پیشنهاد کاربران

اسفناک ، نا امید کننده

shameful


کلمات دیگر: