1. The advert featured a dolphin swimming around a goldfish bowl.
[ترجمه ترگمان]این تبلیغ نشان داد که دلفین در یک کاسه ماهی در حال شنا کردن است
[ترجمه گوگل]در این آگهی یک شنا دلفین در اطراف کاسه ماهی قرمز یافت شد
2. Popstars have to live their life in a goldfish bowl.
[ترجمه ترگمان]Popstars باید زندگی خود را در یک ظرف ماهی آزاد زندگی کنند
[ترجمه گوگل]Popstars باید زندگی خود را در یک کاسه طلایی ماهی زندگی می کنند
3. Goldfish were swimming lazily in a group just under the surface.
[ترجمه ترگمان]Goldfish در یک گروه درست زیر سطح شنا می کردند
[ترجمه گوگل]ماهی قرمز در یک گروه فقط زیر سطحی در حال شنا است
4. Goldfish are particularly prone to predation by cats and birds such as herons.
[ترجمه ترگمان]گربه ها به ویژه مستعد شکار توسط گربه ها و پرندگانی مثل حواصیل هستند
[ترجمه گوگل]ماهیهای دریایی به خصوص گربه ها و پرندگان مانند قهرمانان مستعد ابتلا به سرطان هستند
5. The pool was alive with goldfish.
[ترجمه ترگمان]برکه با ماهی طلایی زنده بود
[ترجمه گوگل]استخر با ماهی قرمز زنده بود
6. Living in this goldfish bowl of publicity would crack the strongest marriage.
[ترجمه ترگمان]زندگی در این کاسه طلایی تبلیغات قوی ترین ازدواج را ممکن خواهد کرد
[ترجمه گوگل]زندگی در این کاسه ماهی قرمز تبلیغاتی قوی ترین ازدواج را ترک می کند
7. The goldfish swam round and round in their tiny bowls.
[ترجمه ترگمان]ماهی طلایی در کاسه کوچک آن ها شنا می کرد
[ترجمه گوگل]ماهی های طلایی در کاسه های کوچکی دور و دور می چرخند
8. There are goldfish in the pond.
[ترجمه ترگمان]ماهی طلایی در تالاب وجود دارد
[ترجمه گوگل]ماهی قرمز در حوضچه وجود دارد
9. The pond contains a mixture of goldfish and carp.
[ترجمه ترگمان]استخر شامل مخلوطی از ماهی قرمز و ماهی است
[ترجمه گوگل]این حوضچه حاوی ترکیبی از ماهی قرمز و کپور است
10. Surviving in this goldfish bowl of publicity would crack the strongest union.
[ترجمه ترگمان]باقی ماندن در این کاسه ماهی قرمز، قوی ترین پیوند را ممکن خواهد کرد
[ترجمه گوگل]زنده ماندن در این کاسه ماهی قرمز از تبلیغات، قوی ترین اتحادیه را شکست
11. Did you hear about the two goldfish in a tank?
[ترجمه ترگمان]در مورد دوتا ماهی قرمز تو یه تانک شنیدی؟
[ترجمه گوگل]آیا درباره دو ماهی قرمز در یک مخزن شنیدید؟
12. My personal theory is that the reported goldfish deaths are due to residual effects of these F rays.
[ترجمه ترگمان]تئوری شخصی من این است که میزان مرگ ماهی ها به علت اثرات باقیمانده این اشعه گاما است
[ترجمه گوگل]نظریه شخصی من این است که مرگ و میر گزارش شده از طلا به دلیل اثرات باقی مانده این اشعه های F است
13. As the weather was nice I transferred the goldfish to my garden pond where he stayed from May to September.
[ترجمه ترگمان]وقتی هوا خوب بود، ماهی قرمز را به برکه my منتقل کردم، جایی که از ماه مه تا سپتامبر آنجا ماند
[ترجمه گوگل]همانطور که آب و هوا خوب بود، ماهی قرمز را به حوضچه باغ من انتقال دادم که از ماه مه تا سپتامبر باقی مانده بود
14. Coldwater quest I actually like bog-standard goldfish.
[ترجمه ترگمان]در واقع به جستجوی ماهی قرمز پر از گل تبدیل می شوم
[ترجمه گوگل]تلاش Coldwater من در واقع مانند ماهی قرمز ماهی قزل آلا استاندارد