کلمه جو
صفحه اصلی

firepower


معنی : قدرت شلیک
معانی دیگر : (ارتش) قدرت آتش (حداکثر سرعت و ظرفیت تیر اندازی سلاح یا سرباز یا جوخه و غیره)، توان آتش، توان تیر اندازی

انگلیسی به فارسی

قدرت شلیک


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the capability of a weapon, group of soldiers, ship, or the like to deliver fire.

(2) تعریف: the quantity of such fire.

• effectiveness of a military force as measured by its weapons
the firepower of an army, ship, tank, or aircraft is the amount of ammunition it can fire.
effectiveness of a military force as measured by its weapons

مترادف و متضاد

قدرت شلیک (اسم)
firepower

جملات نمونه

1. This concentration of airborne firepower wrought havoc with the enemy forces.
[ترجمه ترگمان]این تمرکز قدرت شلیک ما با نیروهای دشمن را به خود مشغول کرده بود
[ترجمه گوگل]این تمرکز از قدرت شلیک هوایی، با نیروهای دشمن روبرو شده است

2. America has enough firepower in the area to mount sustained air strikes.
[ترجمه ترگمان]آمریکا به اندازه کافی قدرت آتش در منطقه برای سوار شدن به حملات هوایی پایدار را دارد
[ترجمه گوگل]آمریکا دارای قدرت آتش سوزی در این منطقه است تا بتواند حملات هوایی پایدار را انجام دهد

3. There is no shortage of financial firepower to fund atomic research.
[ترجمه ترگمان]هیچ کمبود قدرت آتش مالی برای تامین بودجه تحقیقات اتمی وجود ندارد
[ترجمه گوگل]کمبود نیروی مالی برای تأمین مالی تحقیقات اتمی وجود ندارد

4. The company has enormous financial firepower.
[ترجمه ترگمان]این شرکت دارای قدرت آتش فراوانی است
[ترجمه گوگل]این شرکت دارای قدرت شگرفی مالی است

5. This concentration of airborne firepower played havoc with the enemy forces.
[ترجمه ترگمان]این تمرکز قدرت آتش هوابرد به نیروهای دشمن آسیب رساند
[ترجمه گوگل]این غلظت نیروی هوایی، با نیروهای دشمن، از بین رفت

6. That meant that our track had more firepower than a walking infantry company.
[ترجمه ترگمان]این به این معنا بود که مسیر ما بیشتر از یک شرکت پیاده نظام در حال پیاده شدن بود
[ترجمه گوگل]این بدان معناست که مسیر ما دارای قدرت شلیک بیشتری نسبت به شرکت پیاده پیاده است

7. Kevin's commandeered military vehicle had some pretty awesome firepower.
[ترجمه ترگمان]ماشین نظامی \"کوین\" قدرت شلیک خیلی خوبی داشت
[ترجمه گوگل]ماشین نظامی فرمانده کوین دارای قدرت شلیک بسیار خوبی بود

8. None of us reckoned on the combined firepower of the national spotlight, powerful political opponents and, yes, our shortcomings.
[ترجمه ترگمان]هیچ کدام از ما قدرت آتش اتحاد ملی، مخالفان سیاسی قدرتمند و، بله، کاستی های خود را حساب نکرده ایم
[ترجمه گوگل]هیچ کدام از ما در قدرت آتش ترکیبی کانون توجه ملی، مخالفان سیاسی قدرتمند نیست و، بله، کمبودهای ما

9. The crews made on-the-spot modifications to increase protection, firepower, or creature comforts.
[ترجمه ترگمان]کارکنان اصلاحات در محل را برای افزایش محافظت، آتش، یا رفاه حیوانات انجام دادند
[ترجمه گوگل]خدمه ساخته شده است تغییرات در محل به منظور افزایش حفاظت، قدرت شلیک، و یا راحتی موجود است

10. Dalek firepower threatens to destroy the expeditionary force until the attackers hit on the idea of disabling the city's power generators.
[ترجمه ترگمان]قدرت آتش Dalek تهدید می کند تا نیروی اعزامی نیروهای اعزامی را تخریب کند تا زمانی که مهاجمان به ایده غیرفعال کردن ژنراتورهای برق شهر حمله کنند
[ترجمه گوگل]قدرت شلیک Dalek تهدید می کند تا نیروی اعزامی را نابود کند تا مهاجمان به ایده نابود کردن ژنراتورهای برق شهر دست یابند

11. Westmoreland was wrong to count on his superior firepower to grind us down.
[ترجمه ترگمان]گناهش در مقابل قدرت برتری ما برای نابود کردن ما اشتباه بود
[ترجمه گوگل]Westmoreland اشتباه بود بر روی قدرت شلیک برتر خود را به ما را کاهش می دهد

12. Yet fascination with firepower can be cumulative, leading to a quest for ever bigger and bloodier effects.
[ترجمه ترگمان]با این حال، شیفتگی با قدرت آتش می تواند انباشته باشد و منجر به تلاش برای تاثیرات بزرگ تر و خونین ترین جنگ شود
[ترجمه گوگل]با این حال، جذابیت با قدرت شلیک می تواند تجمع یابد، و منجر به تلاش برای اثرات همیشه بزرگتر و خونریزی می شود

13. They were perfectly capable of turning the same firepower on me as they used on my customers.
[ترجمه ترگمان]همان طور که از مشتریان من استفاده می کردند، قدرت شلیک به من را داشتند
[ترجمه گوگل]آنها کاملا قادر به تبدیل همان قدرت شلیک به من همانطور که در مشتریان من استفاده می شود

14. And there is no shortage of financial firepower to fund that search for growth.
[ترجمه ترگمان]و هیچ کمبود قدرت آتش مالی برای تامین بودجه این جستجو برای رشد وجود ندارد
[ترجمه گوگل]و فقدان قدرت شلیک مالی برای تامین مالی آن جستجو برای رشد وجود ندارد

پیشنهاد کاربران

میزان موجودی یک چیز مهم ( به عنوان مثال موجودی مالی )

پودر آتشین


کلمات دیگر: