1. I like to go off on my own - to sit back and bliss out in a darkened move theater.
[ترجمه ترگمان]من دوست دارم به تنهایی از خانه بیرون بروم تا در یک تماشاخانه تاریک و تاریک بنشینم
[ترجمه گوگل]من دوست دارم به خودم بپیوندم - در یک تئاتر متحرک تاریک نشستن و سعادت کردن
2. Don't go off at half cock and accept any offer you'll regret later.
[ترجمه ترگمان]به نصف cock نروید و هر پیشنهادی را که بعدا پشیمان خواهید شد قبول کنید
[ترجمه گوگل]در خلال نیم ساعت خاموش نکنید و پیشنهاداتی را که بعدا پشیمان میشوید قبول کنید
3. Did the alarm clock go off ?
[ترجمه زهرا] آیا ساعت زنگ خورد؟
[ترجمه عام] ایا زنگ ساعت خاموش شد؟ الارم ساعت برداشته و خواموش شد؟
[ترجمه *%*] ایا زنگ ساعت ( الارم ) قطع شد؟
[ترجمه ........] آیا ساعت هشدار داده بود؟؟؟ 💕یا💕 آیا ساعت زنگ خورده بود؟؟؟
[ترجمه ترگمان]زنگ خطر قطع شد؟
[ترجمه گوگل]آیا ساعت زنگ دار برداشته شد؟
4. The explosive device was timed to go off at the rush hour.
[ترجمه ترگمان]دستگاه منفجر شده موقع عجله موقع منفجر شدن بود
[ترجمه گوگل]این دستگاه انفجاری زمانیکه در ساعت عجله به سر می برد، تنظیم شد
5. The bomb was timed to go off at 12 o'clock.
[ترجمه جلیلی] بمب ساعت ۱۲ قراره بتترکه
[ترجمه ترگمان]این بمب ساعتی بعد از ظهر منفجر شد
[ترجمه گوگل]این بمب ساعت 12 به وقت خود رفته بود
6. The smart kids get good grades and go off to college.
[ترجمه ترگمان]بچه های باهوش نمرات خوبی می گیرند و به کالج می روند
[ترجمه گوگل]بچه های هوشمند نمرات خوب دریافت می کنند و به کالج می روند
7. I started to go off the idea.
[ترجمه آیلین] من این نظر را شروع کردم
[ترجمه ترگمان]من شروع به بیرون رفتن از ایده کردم
[ترجمه گوگل]من این ایده را شروع کردم
8. My alarm clock didn't go off this morning.
[ترجمه زهرا] ساعت من امروز صبح زنگ نخورد.
[ترجمه رها نیک پور] هشدار ساعت من امروز صبح خاموش نبود
[ترجمه سکوت] ساعت زنگ دار من امروز صبح زنگ نخورد
[ترجمه ترگمان]ساعت شماطه دار من امروز صبح بیرون نرفت
[ترجمه گوگل]ساعت زنگ هشدار من این صبح نیست
9. The alarm should go off automatically as soon as smoke is detected.
[ترجمه Yahya1818] آژیر خطر به محض تشخیص دود به طور خودکار صدا خواهد کرد.
[ترجمه ترگمان]آژیر خطر به محض تشخیص دود، به طور خودکار خاموش می شود
[ترجمه گوگل]زنگ باید به محض تشخیص دود به طور خودکار خاموش شود
10. I've set the alarm clock to go off at 7 am.
[ترجمه ترگمان]ساعت شماطه دار را تنظیم کردم که ساعت ۷ حرکت کنم
[ترجمه گوگل]من ساعت هشدار را تنظیم کرده ام تا ساعت 7 صبح بروم
11. What time do you go off duty?
[ترجمه ترگمان]ساعت چنده؟
[ترجمه گوگل]چه زمانی از وظیفه برمی آیم؟
12. John decided to go off on his own.
[ترجمه ترگمان]جان \"تصمیم گرفت خودش تنهایی بره\"
[ترجمه گوگل]جان تصمیم گرفت تا خودش را بکشد
13. Well you won't be able to go off gallivanting around like this when there's a baby to be taken care of.
[ترجمه ترگمان]خوب، وقتی بچه ای هست که باید از خودت مراقبت کنه، نمی تونی با خودت به گردش بری
[ترجمه گوگل]خوب، شما نمیتوانید از این که کودک شما مراقبت می کند، دورتر از این می افتد
14. The alarm did go off but all I did was yawn, turn over and go back to sleep.
[ترجمه امین جهانگرد] زنگ به صدا در آمد اما همش خمیازه کشیدم، غلت زدم و دوباره خوابیدم
[ترجمه ترگمان]زنگ خطر خاموش شد، اما تنها کاری که کردم این بود که خمیازه می کشیدم و به خواب می رفتم
[ترجمه گوگل]زنگ هشدار رفت اما همه چی زخمی شدم، بهم زدن و رفتن به خواب