کلمه جو
صفحه اصلی

depot


معنی : انبار، انبارگاه، مخزن، مخزن مهمات، ایستگاه راه اهن، بازخانه
معانی دیگر : (در اصل) ایستگاه بارگیری، ایستگاه راه آهن، ایستگاه اتوبوس، انبار (به ویژه انبار کالا و محمولات)، انباشتگاه، نشینه، (ارتش) انبار تجهیزات، امر

انگلیسی به فارسی

بازخانه، انبارگاه، انبار، (آمریکا) ایستگاه راه‌آهن، مخزن مهمات


انبار، مخزن، مخزن مهمات، انبارگاه، ایستگاه راه اهن، بازخانه


انگلیسی به انگلیسی

• storehouse, place where things are placed in storage; bus or train station
a depot is a place where goods and vehicles are kept when they are not being used.
a depot is also a bus station or a railway station; used in american english.

مترادف و متضاد

storage place; station


انبار (اسم)
lodge, store, agglomeration, tender, seraglio, cellar, storeroom, storehouse, repository, arsenal, garner, depot, sluice, repertory, clearing house, depository, thesaurus, entrepot, stockroom, godown

انبارگاه (اسم)
barrack, depot

مخزن (اسم)
store, reservoir, storeroom, storehouse, repository, pool, cache, warehouse, depot, tank, storage, repertory, fount, magazine, watering place, depository, fountain, stank, wareroom

مخزن مهمات (اسم)
depot

ایستگاه راه اهن (اسم)
depot

بازخانه (فعل)
depot

Synonyms: annex, armory, base, depository, destination, garage, halting-place, haven, junction, loft, lot, magazine, office, repository, stopping-place, store, storehouse, storeroom, terminal, terminus, waiting room, warehouse, yard


جملات نمونه

1. base depot
آمادگاه واقع در پایگاه (یا پادگان)

2. a supply depot
انبار ساز و برگ

3. the railway depot is in the south of the city
ایستگاه ترن در جنوب شهر است.

4. They leased the building as a depot.
[ترجمه ترگمان]اونا ساختمون رو به عنوان یه انبار اجاره کردن
[ترجمه گوگل]آنها ساختمان را به عنوان انبار اجاره کردند

5. The word "depot" was borrowed from French.
[ترجمه ترگمان]کلمه \"انبار\" از زبان فرانسه وام گرفته شده بود
[ترجمه گوگل]کلمه 'depot' از فرانسه گرفته شده است

6. The depot is only a few blocks from here.
[ترجمه ترگمان]انبار فقط چند بلوک تا اینجا فاصله داره
[ترجمه گوگل]انبار تنها چند بلوک از اینجا است

7. The lorry driver loaded up at the depot.
[ترجمه ترگمان]راننده اتوبوس در ایستگاه راه آهن را پر کرد
[ترجمه گوگل]راننده کامیون در انبار بارگیری شد

8. It's been parked in the depot for years.
[ترجمه ترگمان]چند ساله که توی انبار پارک شده
[ترجمه گوگل]این سالها در انبار پارک شده است

9. Home Depot is a big competitor.
[ترجمه ترگمان]Home Depot یک رقیب بزرگ است
[ترجمه گوگل]خانه انبار یک رقیب بزرگ است

10. Depot manager Bernard Cullen presented David with his certificate.
[ترجمه ترگمان]مدیر Depot، برنارد Cullen، دیوید را با مدرک خود معرفی کرد
[ترجمه گوگل]برنارد کولن، مدیر بخش Depot، دیوید را با گواهی خود ارائه کرد

11. I was informed that buses from Livingston depot were deployed to operate journeys starting from Balerno.
[ترجمه ترگمان]به من اطلاع دادند که اتوبوس ها از این انبار به منظور راه اندازی سفرها از Balerno مستقر شده اند
[ترجمه گوگل]من مطلع شدم که اتوبوس ها از انبار لیوینگستون برای انجام سفر با شروع از بالرنو مستقر شده اند

12. Embassy, an airport fuel depot and the entrance of a luxury hotel.
[ترجمه ترگمان]سفارت، ایستگاه سوخت فرودگاه و ورود یک هتل لوکس
[ترجمه گوگل]سفارت، انبار سوخت فرودگاه و ورود یک هتل لوکس

13. One of the targets, a munitions depot, went up in a spectacular display of fireworks.
[ترجمه ترگمان]یکی از هدف ها، انبار مهمات، در یک نمایش تماشایی آتش بازی برپا شد
[ترجمه گوگل]یکی از اهداف، یک انبار مهمات، در یک نمایش دیدنی از آتش بازی بالا رفت

14. It's stored in a depot in Monpazier at the moment.
[ترجمه ترگمان]در یک انبار در حال حاضر انبار شده
[ترجمه گوگل]در حال حاضر در Monpazier در انبار ذخیره می شود

The railway depot is in the south of the city.

ایستگاه قطار در جنوب شهر است.


پیشنهاد کاربران

پایانه

depot ( حمل‏ونقل ریلی )
واژه مصوب: آمادگاه 2
تعریف: کارگاه تعمیر و توقف لوکوموتیو و نگهداری تجهیزات و انباشت پارسنگ


کلمات دیگر: