کلمه جو
صفحه اصلی

incapacitation


معنی : نا توانی، محجوری
معانی دیگر : محجوری، ناتوانی

انگلیسی به فارسی

محجوری، ناتوانی


ناتوانی، نا توانی، محجوری


انگلیسی به انگلیسی

• limiting of ability; disqualification (law)

مترادف و متضاد

ناتوانی (اسم)
failure, weakness, asthenia, impotence, impotency, impuissance, infirmity, inability, incapacitation, disability, flivver, intolerance, disablement, insufficiency, intolerancy, incapability, insufficience

محجوری (اسم)
incapacitation

جملات نمونه

1. The risk of incapacitation increases with advancing years, and increases more rapidly after the age of 5
[ترجمه ترگمان]ریسک of با افزایش سن افزایش می یابد و پس از سن ۵ سالگی به سرعت افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]خطر ناتوانی در سالهای پیش رو افزایش می یابد و بعد از 5 سال افزایش می یابد

2. Incapacitation by sickness or disease caused directly or indirectly by your misconduct.
[ترجمه ترگمان]بیماری یا بیماری به طور مستقیم یا غیر مستقیم توسط سو رفتار شما ایجاد می شود
[ترجمه گوگل]بی اشتهایی ناشی از بیماری یا بیماری به طور مستقیم یا غیرمستقیم به علت سوء رفتار شما ایجاد می شود

3. The death or incapacitation of the defendant's only family member capable of caring for the defendant's minor child or minor children.
[ترجمه ترگمان]مرگ یا incapacitation تنها عضوی از خانواده است که قادر به مراقبت از کودک خردسال یا بچه های کوچک است
[ترجمه گوگل]مرگ یا ناتوانی تنها اعضای خانواده متهم که قادر به مراقبت از فرزند کوچک کودک یا فرزندانشان هستند

4. I have never, ever, experienced such complete, instant incapacitation as being hit with the M26 Taser.
[ترجمه ترگمان]من هرگز تا به حال تجربه چنین کامل و کاملی نداشته ام، مثل اینکه با آن دستگاه شوک الکتریکی برخورد کرده باشم
[ترجمه گوگل]من تا به حال هرگز چنین تجربه ای کامل، فوری را تجربه نکرده ام که با M26 Taser برخورد شود

5. But like tear gas, it has only one effect: incapacitation.
[ترجمه ترگمان]اما مانند گاز اشک آور، تنها یک اثر دارد: incapacitation
[ترجمه گوگل]اما مانند گاز اشک آور، تنها یک اثر دارد: ناتوانی

6. This is a good indication that future news of his incapacitation would not shock.
[ترجمه ترگمان]این نشانه خوبی است که اخبار آینده of شوکه نخواهد شد
[ترجمه گوگل]این یک نشانه خوب است که اخبار آینده ناتوانی او شوکه نخواهد شد

7. There has been no satisfactorily effective method for the clinical treatment of articular cartilage degradation and functional incapacitation due to traumas and cartilage lesions up till now.
[ترجمه ترگمان]هیچ روش موثر و رضایت بخشی برای درمان بالینی of غضروف و آسیب های عملکردی به خاطر جراحات و جراحات غضروف تا به حال وجود ندارد
[ترجمه گوگل]برای درمان بالقوه تخریب غضروف مفصلی و عدم توانایی عملکردی به علت ضایعات تروما و غضروف تا به حال هیچ روش رضایت بخش برای درمان بالینی وجود نداشته است

8. In the earlier period, it show mobile arthrosis ache, swelling and dysfunction; while in the advanced stage, it show arthrosis rigor, deformed, functional incapacitation or even disability.
[ترجمه ترگمان]در دوره قبل، نشان می دهد که به درد مفاصل، تورم و اختلال عملکرد کمک می کند؛ در حالی که در مرحله پیشرفته، نشان می دهد که سختی، تغییر شکل یافته، کارکردی یا حتی ناتوانی را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]در دوره قبلی، این نشان می دهد که درد آرتروز، تورم و اختلال عملکرد همراه است در حالی که در مرحله پیشرفته، آن را نشان می دهد سختی آرتروز، تغییر شکل، عدم توانایی عملکرد و یا حتی معلولیت

9. It may have been an unavoidable reason, like problems at home or incapacitation .
[ترجمه ترگمان]شاید یک دلیل غیرقابل اجتناب بوده باشد، مثل مشکلات در خانه یا خانه
[ترجمه گوگل]ممکن است دلیلی اجتناب ناپذیر، مانند مشکلات در خانه یا ناتوانی داشته باشد

10. So cold, in fact, that staying in it can seriously impact your morale and can lead to incapacitation .
[ترجمه ترگمان]در واقع، در واقع، ماندن در آن می تواند به طور جدی روحیه شما را تحت تاثیر قرار دهد و می تواند منجر به incapacitation شود
[ترجمه گوگل]در واقع، سردی، در واقع، که در آن می تواند به طور جدی بر روحیه شما تأثیر بگذارد و می تواند به ناتوانی منجر شود

11. The experiments were done in two parts: The protective effect of head shielding on the incapacitation of general performance capacity postexposure observed by rotarod method.
[ترجمه ترگمان]آزمایش ها در دو قسمت انجام شد: اثر حفاظتی سر بر روی incapacitation ظرفیت عملکرد کلی postexposure توسط روش rotarod مشاهده شد
[ترجمه گوگل]آزمایش ها در دو بخش انجام شد: اثر حفاظتی محافظ سر در برابر ناتوانی ظرفیت عملکرد مطلوب پس از مواجهه با روش روتاتور

12. Sick leave is a form of insurance that is accumulated in order to provide a cushion for incapacitation due to illness.
[ترجمه ترگمان]مرخصی استعلاجی شکلی از بیمه است که به منظور تهیه کو سن برای incapacitation به خاطر بیماری انباشته می شود
[ترجمه گوگل]ترک بیمار نوعی بیمه ای است که برای تضمین عدم توانایی در اثر بیماری به وجود می آید

13. Mandibular segmental defect or asymmetry due to congenital or acquired factors will lead to severe functional incapacitation and facial deformity.
[ترجمه ترگمان]نقص و یا عدم تقارن به علت عوامل مادرزادی و یا اکتسابی منجر به incapacitation عملکردی شدید و بدشکلی صورت خواهد شد
[ترجمه گوگل]نقص سگمنت مندیبولی یا عدم تقارن به علت عوامل مادرزاد یا بدست آمده منجر به ناتوانی شدید عملکردی و ناهنجاری صورتی می شود

14. Appointing an Acting President in the event of the FAI President's death or incapacitation.
[ترجمه ترگمان]Appointing یک رئیس جمهور موقت در رویداد مرگ رئیس جمهور fai یا incapacitation
[ترجمه گوگل]قرار دادن رئیس جمهور موظف در صورت مرگ یا ناتوانی رئیس جمهور FAI

پیشنهاد کاربران

محرومیت

از توان انداختن

توان گیری ( اهداف مجازات )


کلمات دیگر: