کلمه جو
صفحه اصلی

finn


معنی : فنلاندی، اهل کشور فنلاند
معانی دیگر : مخفف: فنلاندی

انگلیسی به فارسی

فین، فنلاندی، اهل کشور فنلاند


فنلاندی، اهل کشور فنلاند


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a native or citizen of Finland, or a descendant thereof.

(2) تعریف: a native speaker of any Finnic language.

• native or citizen of finland, one of finnish descent; one who speaks finnish or any other finnic language

مترادف و متضاد

فنلاندی (اسم)
finn

اهل کشور فنلاند (اسم)
finn

جملات نمونه

1. He must have slipped the guard a mickey finn.
[ترجمه ترگمان]حتما از \"میکی فین\" محافظت کرده
[ترجمه گوگل]او باید گاری را یک میکی فین کند

2. A decision by the Finns to float their currency sent a shudder through the foreign exchanges.
[ترجمه ترگمان]تصمیم the برای شناور کردن ارز خارجی از طریق مبادلات خارجی به لرزه درآمد
[ترجمه گوگل]تصمیم فیومیان مبنی بر شنا کردن پول خود را از طریق مبادلات خارجی ارسال کرد

3. For these reasons, most finns strive to maintain a reasonably stable dividend payment from year to year.
[ترجمه ترگمان]به این دلایل، اکثر شرکت ها تلاش می کنند تا یک پرداخت سود سهام ثابت را از سال به سال حفظ کنند
[ترجمه گوگل]به همین علت، اکثر فارس ها تلاش می کنند که از سال به سال، پرداخت سود نسبتا پایدار را حفظ کنند

4. Finn the Red-Handed had stolen a skillet and a quantity of half-cured leaf tobacco, and had also brought a few corn-cobs to make pipes with.
[ترجمه ترگمان]فین سرخ دست یک ماهی تابه و مقدار کمی تنباکو را دزدیده بود و چند ساقه ذرت اورده بود که با آن ها چپق درست کند
[ترجمه گوگل]فین Red-Handed یک اسباب بازی و تعدادی از تنباکو برگ نیمی را تهیه کرد و چندین ذرت را برای ساختن لوله ها به ارمغان آورد

5. Even Finn the Red - Handed was dreaming of his doorsteps and empty hogsheads.
[ترجمه ترگمان]حتی فین سرخ دست هم خواب doorsteps و بشکه های خالی را می دید
[ترجمه گوگل]حتی فین Red-Handed رویای آوارگی هایش و خمیدگی های خالی بود

6. Huckleberry Finn, son of the town drunkard.
[ترجمه ترگمان]هاکلبری فین، پسر دائم الخمر شهر!
[ترجمه گوگل]هکلبری فین، پسر ناهار شهر

7. She passed out soon after drinking the mickey finn Tom gave her.
[ترجمه ترگمان]بعد از نوشیدن میکی فین، او خیلی زود از هوش رفت
[ترجمه گوگل]او به زودی پس از نوشیدن میکی فین تام به او داد

8. The Finn resumed in seventh place just ahead of his team - mate.
[ترجمه ترگمان]فین در جایگاه هفتم درست جلوتر از هم تیمی خود قرار گرفت
[ترجمه گوگل]فین در جایگاه هفتم فقط در موقعیت پیشروی تیم خود ماند

9. Like " Huckleberry Finn ", " The Catcher in the Rye " is a coming - of - age novel.
[ترجمه ترگمان]مانند \"هاکلبری فین\"، \"The در رای Rye\" یک رمان coming است
[ترجمه گوگل]مانند 'Huckleberry Finn'، 'The Catcher in the Rye' یک رمان جدید است

10. When Finn is sent to live with his great-aunt for the summer, he's thrilled by the possibility of adventure offered by the wilderness surrounding the house.
[ترجمه ترگمان]وقتی که فین به خانه عمه بزرگ او برای زندگی در تابستان فرستاده شد، از امکان ماجراجویی که در اطراف خانه به او پیشنهاد شده بود، ذوق زده شد
[ترجمه گوگل]هنگامی که فین به تابستان فرستاده می شود با عمه خاله اش زندگی می کند، او از امکان مهاجرت بیابان های اطراف خانه هیجان زده می شود

11. Robert Finn was dismissed by the boss of the factory.
[ترجمه ترگمان]رابرت فین توسط رئیس کارخانه اخراج شد
[ترجمه گوگل]رابرت فین توسط رئیس کارخانه اخراج شد

12. " Huckleberry Finn, indeed! It ain't a name to open many doors, I judge!
[ترجمه ترگمان]هاکلبری فین، ها! قاضی گفت: این اسم برای باز کردن در زیادی نیست!
[ترجمه گوگل]'Huckleberry Finn، در واقع! این نام برای باز کردن درب های زیادی نیست، من قاضی هستم!

13. Huck Finn, as the main character is known, meets a runaway slave named Jim, and the book chronicles their life on the river.
[ترجمه ترگمان]هاک فین، همان طور که شخصیت اصلی معروف است، یک برده فراری به نام جیم و کتابی که آن ها را روی رودخانه قرار می دهد ملاقات می کند
[ترجمه گوگل]هک فین، به عنوان شخصیت اصلی شناخته شده، با یک برده فراری به نام جیم ملاقات می کند، و کتاب زندگی خود را بر روی رودخانه نشان می دهد

14. I have read The Adventures of Huckleberry Finn this week.
[ترجمه ترگمان]من The را این هفته خوانده ام
[ترجمه گوگل]من این هفته 'The Adventures of Huckleberry Finn' را خوانده ام


کلمات دیگر: