کلمه جو
صفحه اصلی

enucleate


معنی : روشن کردن، کندن، توضیح دادن، مغزکردن، هسته دراوردن
معانی دیگر : (جراحی - غده و دژپیه و غیره را از کیسه یا پوشش خود بیرون آوردن) هسته بری کردن، (قدیمی) شرح دادن، واضح کردن، (زیست شناسی) هسته ی سلول را درآوردن، بی هسته کردن، مج روشن کردن

انگلیسی به فارسی

مغزکردن، هسته درآوردن، کندن، (مج) روشن کردن، توضیح دادن


انعکاسی، مغزکردن، هسته دراوردن، کندن، روشن کردن، توضیح دادن


انگلیسی به انگلیسی

• remove a nucleus (biology)

مترادف و متضاد

روشن کردن (فعل)
light, clear, clarify, explain, lighten, ignite, brighten, turn on, illuminate, elucidate, refresh, enucleate, explicate, enlighten, illume, illumine, upstart, relume

کندن (فعل)
gnaw, pluck, channel, pug, pick, gully, pull, peel, trench, gouge, mine, dig, incise, enucleate, cut out, rend, scoop, evulse

توضیح دادن (فعل)
clear, illustrate, clarify, explain, state, elucidate, enucleate, explicate

مغز کردن (فعل)
enucleate

هسته دراوردن (فعل)
enucleate

جملات نمونه

1. to enucleate an eye socket
چشم را از کاسه در آوردن

2. Enucleate of ocular component plus silicon sponge filling can increase ocular prosthesis movement avoid "or bit syndrom", implant show stable, low weight, easy to model good aesthetic effect.
[ترجمه ترگمان]جداسازی اجزا چشمی به علاوه اسفنج سیلیکون پر کننده می تواند باعث افزایش حرکت پروتز چشمی شود، که از \"یا بیت syndrom\" اجتناب می کند، و ثابت می کند که ثابت، وزن کم، و به راحتی می تواند اثر زیبایی زیبا را مدل کند
[ترجمه گوگل]انقباض اجسام چشم و پر شدن اسفنج سیلیکون می تواند حرکت پروتز چشم را از 'سندرم بتای' جلوگیری کند، ایمپلنت ثابت، وزن کم، اثر زیبایی زیبایی را آسان می کند

3. Enucleate cytoplasmic vesicles form in endosperm.
[ترجمه ترگمان]vesicles Enucleate دار در endosperm شکل می گیرند
[ترجمه گوگل]ویروس های سیتوپلاسم انسدادی در اندوسپرمیس تشکیل می شود

4. Enucleate cytoplasm can still synthesize protein.
[ترجمه ترگمان]سیتوپلاسم Enucleate هنوز هم می تواند پروتیین را تولید کند
[ترجمه گوگل]سیتوپلاسم انوکلئیدی هنوز هم می تواند پروتئین را سنتز کند

5. One group of ewes simply provides oocytes, which, when enucleated, become the receiving cytoplasts.
[ترجمه ترگمان]یک گروه از ewes به سادگی oocytes را تامین می کند که وقتی enucleated دریافت می شود، cytoplasts می شود
[ترجمه گوگل]یک گروه از جوندگان به سادگی تخمک هایی را فراهم می کند که زمانی که سلول های خونی را تبدیل به سیتوپلاست های دریافت می کنند

6. So now they fused karyoplasts taken from two-cell embryos with enucleated zygotes.
[ترجمه ترگمان]پس حالا آن ها karyoplasts را از جنین دو سلول با enucleated zygotes ترکیب کردند
[ترجمه گوگل]بنابراین اکنون آنها کریوپلاست های گرفته شده از جنین های دو سلولی با زیتوتهای غوطه ور گرفته شده است

7. What would happen if they transferred nuclei from two-cell embryos into enucleated cytoplasts taken from two-cell embryos?
[ترجمه ترگمان]اگر هسته های دو سلول را از جنین دو سلول به enucleated منتقل کنند چه اتفاقی می افتد؟
[ترجمه گوگل]چه اتفاقی می افتد اگر هسته ها را از جنین های دو سلول منتقل به سیتوپلاست های بیضوی گرفته شده از جنین های دو سلولی منتقل کنند؟

to enucleate an eye socket

چشم را از کاسه در آوردن


پیشنهاد کاربران

برش جراحی برای برداشتن کره چشم


کلمات دیگر: