1. There are many examples of an incongruence between legal doctrine and commercial activity.
[ترجمه ترگمان]مثال های زیادی از ارتباط بین دکترین قانونی و فعالیت تجاری وجود دارد
[ترجمه گوگل]نمونه های بسیاری از ناسازگاری بین آموزه های حقوقی و فعالیت های تجاری وجود دارد
2. A sharp incongruence was perceived between his already grey hair and a seemingly 40-odd age.
[ترجمه ترگمان]یک incongruence تیز بین موهای خاکستری و یک سن به ظاهر ۴۰ ساله مشاهده شد
[ترجمه گوگل]ناسازگاری شدید بین موهای خاکستری که قبلا در آن دیده شده بود و سن آن 40 ساله بود
3. The amusing incongruence between their woefully out-of-tune singing and unflinchingly dedicated facial expressions soon became a hot topic among student-netizens.
[ترجمه ترگمان]incongruence سرگرم کننده بین خوانندگی خارج از آهنگ و حالت های صورت اختصاصی، به زودی تبدیل به موضوعی داغ در میان شهروندان اینترنتی شد
[ترجمه گوگل]ناسازگاری های سرگرم کننده بین آواز خواندن غم انگیز و بی نظیر صورت خود و به زودی به موضوع داغ در میان دانشجویان دانش آموز تبدیل شد
4. First, the potential incongruence of administrative block-groups and conceptual definitions of neighborhoods as block-group boundaries may not accurately capture neighborhood-wide characteristics.
[ترجمه ترگمان]اول اینکه، قابلیت تعمیم بالقوه گروه ها - گروه ها و تعاریف مفهومی محلات به عنوان مرزه ای گروهی - گروهی ممکن است به درستی ویژگی های گستره همسایگی را ثبت نکنند
[ترجمه گوگل]اول، عدم انطباق بالقوه گروه های بلوک اداری و تعاریف مفهومی محله ها به عنوان مرزهای بلوک گروه ممکن است به طور دقیق ویژگی های محله گسترده را ضبط کند
5. A long time ago Mila noticed the incongruence of her dreams.
[ترجمه ترگمان]مدت ها پیش یعنی میلا incongruence رویای او را دیده بود
[ترجمه گوگل]مدتی پیش میلا متوجه عدم انطباق رویاهایش شد
6. The amusing incongruence between their woefully out-of-tune singing and unflinchingly dedicated facial expressions soon became a hot topic among students.
[ترجمه ترگمان]The سرگرم کننده بین خوانندگی خارج از آواز و بیان احساسات اختصاصی، به زودی تبدیل به موضوعی داغ در میان دانش آموزان شد
[ترجمه گوگل]ناسازگاری های سرگرم کننده بین آواز خواندن غم انگیز و غیرواقعی از چهره خود به زودی تبدیل به موضوع داغ در میان دانش آموزان شد
7. The SSCP electrophoresis lanes of all strains were incongruence, and some strains had several conformation.
[ترجمه ترگمان]خطوط انتقال SSCP تمامی سویه incongruence بودند و برخی نژاده ای چندین ترکیب داشتند
[ترجمه گوگل]خطوط الکتروفورز SSCP در همه سویه ها ناسازگاری داشتند و برخی از سویه ها دارای چندین فرم بودند
8. The two signals are discrepant, on a scale ranging from partial to total incongruence.
[ترجمه ترگمان]این دو سیگنال عبارتند از: discrepant، در مقیاسی از جزیی تا مجموع incongruence
[ترجمه گوگل]دو سیگنال در یک مقیاس متنوع از ناسازگاری نسبی و کل، اختلاف نظر دارند
9. The reticulate evolution caused by hybridization, introgression and lineage sorting may be an explanation for the molecular phylogenetic incongruence.
[ترجمه ترگمان]تکامل reticulate ناشی از hybridization، introgression و مرتب سازی دودمان ممکن است یک توضیح برای incongruence مولکولی مولکولی باشد
[ترجمه گوگل]تکامل شبکیه ای ناشی از هیبریداسیون، درونی سازی و مرتب سازی گونه های زبانی ممکن است توضیحی برای عدم انطباق فیلوژنتیک مولکولی باشد
10. Your mind knows that continuing to work hard is likely to be futile and won't solve the real problem of incongruence.
[ترجمه ترگمان]ذهن شما می داند که ادامه کار به سختی می تواند بی هوده باشد و مشکل واقعی of را حل نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]ذهن شما می داند که ادامه کار به سختی ممکن است بی فایده باشد و مشکل واقعی عدم انطباق را حل کند
11. Benefiting for Chinese media development as it was, the reform was halted because of its incongruence with mainstream logic guiding Chinese social development at the time.
[ترجمه ترگمان]برای توسعه رسانه های چینی، اصلاحات به دلیل مغایرت آن با منطق اصلی که توسعه اجتماعی چین را در آن زمان هدایت می کند متوقف شد
[ترجمه گوگل]اصلاحات به دلیل توسعه رسانه های چینی به دلیل ناسازگاری آن با منطق جریان اصلی توسعه اجتماعی چینی در آن زمان منفعت نداشت