کلمه جو
صفحه اصلی

derisory


معنی : استهزاء امیز
معانی دیگر : مضحک

انگلیسی به فارسی

عجیب و غریب، استهزاء امیز


استهزا‌آمیز، خنده‌آور


انگلیسی به انگلیسی

• derisive, scornful; mocking
something that is derisory is so small or inadequate that it seems silly or not worth considering.

مترادف و متضاد

استهزاء امیز (صفت)
derisive, derisory

جملات نمونه

1. We were awarded a derisory sum.
[ترجمه ترگمان]ما یک مبلغ derisory دریافت کردیم
[ترجمه گوگل]ما یک مبلغ شگفت انگیز به من داده شد

2. She was being paid what I considered a derisory amount of money.
[ترجمه ترگمان]او همان چیزی بود که من به مقدار زیادی پول در نظر گرفتم
[ترجمه گوگل]او در حال پرداخت چیزی است که من در نظر گرفته مقدار مناسبی از پول

3. Unions described the pay offer as derisory.
[ترجمه ترگمان]اتحادیه ها این پیشنهاد را derisory نامیدند
[ترجمه گوگل]اتحادیه ها پیشنهاد پرداخت را به عنوان مزاحم توصیف کردند

4. The number of peasant members was derisory.
[ترجمه ترگمان]تعداد اعضای آن derisory نفر بود
[ترجمه گوگل]تعدادی از اعضای دهقانان بی شرمانه بودند

5. Government increases in health expenditure are derisory.
[ترجمه ترگمان]افزایش دولت در هزینه های بهداشتی derisory است
[ترجمه گوگل]دولت هزینه های بهداشتی را افزایش می دهد

6. In last week's case Jackson was fined a derisory £900 on three charges involving an Austin Montego.
[ترجمه ترگمان]در هفته گذشته جکسون به خاطر سه اتهام که شامل آستین Montego بود، ۹۰۰ پوند جریمه شد
[ترجمه گوگل]در مورد هفته گذشته، جکسون در برابر سه اتهام مربوط به یک آستین مونگهو 900 دلاری محکوم کرد

7. That is a derisory total for a committee monitoring agreements on tobacco advertising and sponsorship.
[ترجمه ترگمان]این مبلغ کلی برای یک کمیته نظارتی کمیته در زمینه تبلیغات تنباکو و حمایت مالی است
[ترجمه گوگل]این یک توهین آمیز است برای توافق نظارت کمیته در مورد تبلیغات و حمایت از دخانیات

8. This crude critical ploy is derisory.
[ترجمه ترگمان]این خدعه آمیز خام derisory است
[ترجمه گوگل]این شیوه انتقادی خام خشن است

9. And only a derisory 3% said they would want to live in Oxford after the war.
[ترجمه ترگمان]و تنها یک derisory ۳ درصد گفتند که آن ها می خواهند بعد از جنگ در آکسفورد زندگی کنند
[ترجمه گوگل]و تنها 3٪ مخالف گفتند که می خواهند پس از جنگ در آکسفورد زندگی کنند

10. First, a derisory vote, after a contest creating a lot of thoroughly unhelpful aggravation.
[ترجمه ترگمان]اول، رای گیری derisory پس از رقابتی که منجر به تشدید کلی کمکی می شود
[ترجمه گوگل]اولا، یک رای مخالف، پس از یک مسابقه ایجاد بسیاری از تشدید کاملا نامطلوب

11. Nor is China’s offer derisory.
[ترجمه ترگمان]چین پیشنهاد چین را نپذیرفت
[ترجمه گوگل]چین نیز پیشنهاد نادرستی داده است

12. Cadbury Chairman Roger Carr has dismissed Kraft's offer as "derisory. "
[ترجمه ترگمان]راجر کار Chairman، رئیس Cadbury، پیشنهاد کرافت را رد کرد
[ترجمه گوگل]راجر کار، رئیس اجرایی کادیفر، پیشنهاد کرافت را به عنوان 'بی شرمی' رد کرد '

13. "Kraft talks about discipline in making their derisory offer but it's really about management weakness," Carr said in a statement.
[ترجمه ترگمان]\"Carr\" در بیانیه ای گفت: \" کرافت درباره نظم و انضباط در ایجاد پیشنهاد their صحبت می کند، اما واقعا در مورد ضعف مدیریت است \"
[ترجمه گوگل]کار در یک بیانیه گفت: 'کرافت درباره نظم و انضباط در ارائه پیشنهاد شگفت انگیز خود صحبت می کند، اما واقعا در مورد ضعف مدیریت است '

14. Yet in Europe use of natural-gas vehicles is derisory.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، استفاده از وسایل نقلیه از گاز طبیعی derisory است
[ترجمه گوگل]با این حال، در اروپا استفاده از وسایل نقلیه گاز طبیعی شگفت انگیز است

15. All my attention focused on the commissioning fee, which I regarded as derisory.
[ترجمه ترگمان]تمام توجهم به پول سفارش داده شد که من آن را derisory تلقی می کردم
[ترجمه گوگل]تمام توجه من به هزینه راه اندازی، که من به عنوان مزاحم به نظر می رسید، متمرکز بود

پیشنهاد کاربران

به طور مضحکی کوچک. ناکافی

"They were given a derisory pay rise"


کلمات دیگر: