کلمه جو
صفحه اصلی

envisage


معنی : انتظار داشتن، در نظر داشتن، روبرو شدن، در ذهن مجسم کردن
معانی دیگر : (در نظر مجسم کردن) تصور کردن، دیس بین کردن، پیش بینی کردن، انگاشتن، مواجه شدن با

انگلیسی به فارسی

پیش بینی، روبرو شدن، در نظر داشتن، انتظار داشتن، در ذهن مجسم کردن


روبه‌روشدن، مواجه شدن با، در نظر داشتن، انتظارداشتن، در ذهن مجسم کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: envisages, envisaging, envisaged
• : تعریف: to imagine; foresee.
مشابه: picture

- This was not the quaint little New England village that she had envisaged.
[ترجمه ترگمان] این روستای کوچک و عجیب انگلستان نبود که او تصور کرده بود
[ترجمه گوگل] این کمی عجیب و غریب کمی نیوزیلند انگلستان بود که او پیش بینی شده بود
- Can you envisage a world where there is no disease or hunger?
[ترجمه داوود شفیعی] آیا می توانید جهانی را تصور کنید که در آن بیماری یا گرسنگی نباشد؟
[ترجمه ترگمان] آیا ممکن است دنیایی را تصور کنید که در آن هیچ گونه بیماری یا گرسنگی وجود ندارد؟
[ترجمه گوگل] آیا می توانید جهان را در نظر بگیرید که در آن هیچ بیماری یا گرسنگی وجود ندارد؟

• visualize, contemplate, imagine, picture
if you envisage a situation or event, you imagine it, or think that it is likely to happen.

مترادف و متضاد

انتظار داشتن (فعل)
await, attend, hold forth, anticipate, expect, envisage, hope

در نظر داشتن (فعل)
purpose, envisage, contemplate

روبرو شدن (فعل)
cross, encounter, envisage

در ذهن مجسم کردن (فعل)
envisage

picture in one’s mind


Synonyms: anticipate, behold, conceive, conceptualize, contemplate, externalize, fancy, feature, foresee, form mental picture of, grasp, have a picture of, image, imagine, look upon, materialize, objectify, predict, realize, regard, see, survey, think up, view, view in mind’s eye, vision, visualize


جملات نمونه

1. i envisage no problems
مشکلی به نظرم نمی رسد.

2. to envisage and carry out this great project
ابداع و اجرای این طرح بزرگ

3. Nobody can envisage the consequences of total nuclear war.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نمی تواند عواقب جنگ هسته ای کل را پیش بینی کند
[ترجمه گوگل]هیچکس نمیتواند پیامدهای کل جنگ هستهای را پیش بینی کند

4. It'should be quite simple; I don't envisage any difficulty.
[ترجمه ترگمان]باید خیلی ساده باشد؛ من هیچ مشکلی را در نظر نمی گیرم
[ترجمه گوگل]این باید بسیار ساده باشد من هیچ مشکلی را پیش بینی نمی کنم

5. I don't envisage I will take an executive role, but rather become a consultant on merchandise and marketing.
[ترجمه ترگمان]فکر نمی کنم نقش اجرایی داشته باشم، بلکه به یک مشاور در مورد کالا و بازاریابی تبدیل شوم
[ترجمه گوگل]من پیش بینی نمی کنم که نقش اجرایی را بر عهده بگیرم، بلکه یک مشاور در زمینه کالاها و بازاریابی باشم

6. What level of profit do you envisage?
[ترجمه ترگمان]شما چه میزان سود را مد نظر دارید؟
[ترجمه گوگل]چه میزان سود شما را پیش بینی می کنید؟

7. When do you envisage being able to finish the experiment?
[ترجمه ترگمان]چه زمانی فکر می کنید قادر به اتمام این آزمایش هستید؟
[ترجمه گوگل]هنگامی که شما تصور می کنید که قادر به انجام آزمایش هستید؟

8. I don't envisage working with him again.
[ترجمه ترگمان]من که بار دیگر با او کار نمی کنم
[ترجمه گوگل]من فکر نمی کنم با او کار کنم

9. I can't envisage her coping with this job.
[ترجمه ترگمان]نمی توانم این شغل را با این شغل در نظر بگیرم
[ترجمه گوگل]من نمی توانم در این کار با او مقابله کنم

10. I can envisage difficulties if we continue with this policy.
[ترجمه ترگمان]اگر با این سیاست ادامه دهیم، می توانم مشکلاتی را پیش بینی کنم
[ترجمه گوگل]اگر ما با این سیاست ادامه دهیم، می توانم مشکلات را پیش بینی کنم

11. He attempted to envisage and explain the incredible feat of navigation undertaken by Captain Bligh after the Mutiny.
[ترجمه ترگمان]وی در صدد برآمد که آن شاهکار navigation را که ناخدا Bligh پس از شورش به عهده گرفته بود شرح دهد و توضیح دهد
[ترجمه گوگل]او تلاش کرد تا شاهکار باور نکردنی ناوبری را که توسط کاپیتان بلای پس از سرقت انجام شده، پیش بینی و توضیح دهد

12. We do not envisage a general election for at least another two years.
[ترجمه ترگمان]ما یک انتخابات عمومی را حداقل دو سال دیگر پیش بینی نمی کنیم
[ترجمه گوگل]ما حداقل دو سال دیگر انتخابات عمومی را پیش بینی نمی کنیم

13. Did we envisage the development of partnership as an additional responsibility for the staff involved?
[ترجمه ترگمان]آیا ما توسعه شراکت را به عنوان یک مسئولیت اضافی برای کارکنان درگیر تصور کردیم؟
[ترجمه گوگل]آیا ما توسعه مشارکت را به عنوان یک مسئولیت اضافی برای کارکنان در نظر گرفتیم؟

14. As late as 1915 Masaryk could only envisage a monarchical future for a Bohemian state.
[ترجمه ترگمان]تا اواخر سال ۱۹۱۵، Masaryk تنها می توانست یک آینده سلطنتی را برای دولت بوهم پیش بینی کند
[ترجمه گوگل]در اواخر سال 1915، ماساریک تنها می توانست یک آینده سلطنتطلب را برای یک کشور بوهمی معرفی کند

15. I cannot envisage what the circumstances will be in twenty years' time.
[ترجمه ترگمان]نمی توانم تصور کنم که اوضاع در بیست سال آینده چه خواهد بود
[ترجمه گوگل]من نمی توانم بگویم شرایط چه خواهد بود در زمان بیست سال

to envisage and carry out this great project

ابداع و اجرای این طرح بزرگ


I envisage no problems.

مشکلی به نظرم نمی‌رسد.


پیشنهاد کاربران

متصور شدن

تصور کردن، انگاشتن

اجازه دهید به جای استفاده از عبارت {فکر کردم} یا همان {گمان کردم} از عبارت عامیانه و لفظی {فِک کردم} استفاده کنیم تا مفهوم واژه ی {envisage} برای ذهنتان گواراتر گردد. مثلاً در صحبت های عامیانه و خودمانی ممکن است از جملات زیر استفاده کنیم:
اونطور که فک می کردم نبود. . .
فک کردم اگه اونو بخوره خوب میشه. . .
فک کنم امروز نیاد. . .
عجب. . . فک کردم باید اونو می ریختم تو آشغال . . .
این {فِک کردن}ها که با {تفکر کردن = think } تفاوت دارند و نوعی حدس، تخیل یا پیش بینی را شامل می شوند، می توان با واژه ی {envisage } بیان کرد.
envisage انتظار داشتن است ولی نه مانند anticipate و expectation.
envisage حدس زدن است ولی نه مانند guess.
envisage تخیل کردن است ولی نه مانند imagine.
envisage فکر کردن است ولی نه مانند think.

predict

پیش بینی شده، پیش بینی کردن


کلمات دیگر: