1. hesitant policies
سیاست های تردیدآمیز
2. a hesitant fighter
جنگجوی دودل
3. She was hesitant about coming forward with her story.
[ترجمه ترگمان]او مردد بود که داستان خود را پیش بکشد
[ترجمه گوگل]او در مورد پیشگویی از داستان خود تردید داشت
4. Gail gave me a hesitant little smile.
[ترجمه ترگمان]گیل لبخندی مردد به من زد
[ترجمه گوگل]گیل به من لبخند کوچکی زد
5. He took a hesitant step towards her.
[ترجمه ترگمان]او یک قدم مردد به طرف او برداشت
[ترجمه گوگل]او گام تردید به سوی او برد
6. She gave me a hesitant smile.
[ترجمه ترگمان]لبخند مرددی تحویل من داد
[ترجمه گوگل]او به من لبخند تردید زد
7. They seemed hesitant about coming in.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که آن ها مردد بودند که بیایند داخل
[ترجمه گوگل]آنها در مورد ورود به آن دلسرد شدند
8. The evening show was terrible, with hesitant unsure performances from all.
[ترجمه ترگمان]نمایش شب وحشتناک بود و از همه چیز تردید داشت
[ترجمه گوگل]نمایش شبانه وحشتناک بود، با اجراهای نامطمئن ناامید از همه
9. The speaker was rather hesitant and had to be prompted occasionally by the chairman.
[ترجمه ترگمان]سخنگو کمی مردد بود و مجبور بود گاهی اوقات توسط رئیس تحریک شود
[ترجمه گوگل]سخنران، ناامید شد و گاهی اوقات توسط رئیس هدایت شد
10. You seemed a bit hesitant about recommending that restaurant - is something wrong with it?
[ترجمه ترگمان]تو به نظر کمی مردد در مورد پیشنهاد اون رستوران به نظر می رسیدی؟
[ترجمه گوگل]شما به نظر می رسید کمی در مورد توصیه رستوران است - چیزی اشتباه است با آن؟
11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
12. She is hesitant to draw conclusions until the study is over.
[ترجمه ترگمان]او مردد است تا زمانی که مطالعه به پایان برسد، نتیجه گیری کند
[ترجمه گوگل]او تا زمانی که مطالعه تمام شود، دلسرد می شود تا نتیجه گیری شود
13. She was hesitant about accepting the invitation.
[ترجمه ترگمان]او مردد بود که دعوت را بپذیرد
[ترجمه گوگل]او در مورد پذیرش این دعوت تردید داشت
14. Doctors are hesitant to comment on the new treatment.
[ترجمه ترگمان]پزشکان نسبت به نظر دادن در مورد درمان جدید تردید دارند
[ترجمه گوگل]پزشکان از تجدید نظر در درمان جدید هراس دارند
15. He had emerged from being a hesitant and unsure candidate into a fluent debater.
[ترجمه ترگمان]او از کاندید بودن مردد و مردد در یک مناظره کننده حرفه ای بیرون آمده بود
[ترجمه گوگل]او از یک نامزد نگران کننده و نامطمئن به یک مأمور روانشناختی پرده برداشت