معنی : در غلاف محصور کردن، غلاف کردن، غلافدار کردن معانی دیگر : نیام کردن، در پوشش (یا چیز غلاف مانند) قرار دادن
در غلاف محصور کردن (فعل)ensheatheغلاف کردن (فعل)intussuscept, sheathe, scabbard, ensheathe, invaginateغلافدار کردن (فعل)sheathe, ensheathe