1. Sorrow denominates a state of mind.
[ترجمه ترگمان]غم و اندوه، حالت روحی دارد
[ترجمه گوگل]غم و اندوه حالت ذهن را تعریف می کند
2. Worst off were those whose wages were denominated in dollars, but who were paid in rubles.
[ترجمه ترگمان]بدتر از آن کسانی بودند که حقوق آن ها به دلار بود، اما به پول می پرداختند
[ترجمه گوگل]بدتر از آن کسانی بودند که دستمزد به دلار تعریف شده بود، اما در روبل پرداخت شد
3. Half is denominated in francs, the remainder in dollars.
[ترجمه ترگمان]نصف نصف فرانک، باقی مانده به دلار
[ترجمه گوگل]نصف در فرانک، باقی مانده در دلار است
4. Banks usually denominate loans to poorer countries in more stable currencies like the dollar.
[ترجمه ترگمان]بانک ها معمولا وام را به کشورهای فقیرتر در ارزه ای ثابت مانند دلار وام می دهند
[ترجمه گوگل]بانک ها معمولا وام های خود را به کشورهای فقیرتر در ارزهای پایدار تر مانند دلار تغییر می دهند
5. Several banks have 30% of their liabilities denominated in dollars; one medium-sized bank recently had half.
[ترجمه ترگمان]چندین بانک ۳۰ درصد از بدهی های خود را به دلار دریافت کرده اند؛ یک بانک متوسط به تازگی نیمی از بدهی های خود را داشته است
[ترجمه گوگل]چندین بانک دارای 30 درصد از بدهی های خود را به ارزش دلار تعیین می کنند یک بانک متوسط به تازگی نصف شده است
6. We commonly denominate the later part of the day "the afternoon".
[ترجمه ترگمان]ما معمولا بخش بعدی روز \"بعد از ظهر\" را به پایان می بریم
[ترجمه گوگل]ما معمولا بعدها بخشی از روز بعد از ظهر را تعریف می کنیم
7. We denominate the disease as traumatic enthesopathy of the ischium.
[ترجمه ترگمان]ما بیماری رو به عنوان \"ضربه روحی\" از \"ischium\" در آوردیم
[ترجمه گوگل]ما این بیماری را به عنوان enthesopathy تروماتیک ایسکیم نامگذاری می کنیم
8. Denominate of this film of short duration is " autobiography ".
[ترجمه ترگمان]شرح حال این فیلم از مدت زمان کوتاه، \"زندگینامه autobiography\" است
[ترجمه گوگل]این فیلم کوتاه مدت نامیده می شود 'زندگینامه'
9. After liberation the scholastic circles denominate this crop of common vegetable - fruit as Doushu in Chinese language.
[ترجمه ترگمان]پس از آزادی محافل دانشگاهی، این محصول میوه و سبزیجات معمولی را به عنوان Doushu در زبان چینی پرورش داد
[ترجمه گوگل]پس از آزادی، محافل دانش آموزی این محصول را از سبزیجات مشترک - میوه به عنوان دوش در زبان چینی تعریف می کنند
10. The rest of the budget, which reportedly provided for a partial devaluation, was denominated in rials.
[ترجمه ترگمان]بقیه بودجه، که بنا بر گزارش ها برای کاهش جزئی ارزش پول فراهم شده بود، در سال ریال به ارزش ریال در نظر گرفته شد
[ترجمه گوگل]بقیه بودجه، که گزارش شده برای کاهش ارزش جزئی، در ریال تعریف شد
11. Lower rates often hurt a currency by making bank deposits denominated in it less attractive.
[ترجمه ترگمان]نرخ های پایین اغلب با استفاده از سپرده های بانکی که در آن کم تر جذابیت دارد، به یک ارز آسیب می رساند
[ترجمه گوگل]نرخ های پایین تر اغلب با ایجاد سپرده های بانکی در آن کمتر جذاب هستند
12. Lower rates hurt a currency by making bank deposits denominated in it less attractive.
[ترجمه ترگمان]نرخ های پایین به یک ارز از طریق ایجاد سپرده های بانکی که در آن کم تر جذابیت دارد، آسیب می رساند
[ترجمه گوگل]نرخ های پایین تر با ایجاد سپرده های بانکی در آن کمتر جذب می شود
13. It is thought that the lunar New Year formal denominate is the Spring Festival, after the revolution of 19
[ترجمه ترگمان]تصور می شود که سال نو قمری، پس از انقلاب ۱۹ سالگی، جشنواره بهار است
[ترجمه گوگل]تصور می شود که سال نو قرون وسطی رسمی جشنواره بهار است، پس از انقلاب 19