کلمه جو
صفحه اصلی

firstling


معنی : نوبر
معانی دیگر : (اولین بچه ی جانور) نخست زاده، توله ی اول، (اولین محصول) نوبر، پیش رسیده، پیش چین، نخست زاده جانوران نوبر، نخستین نتیجه، نخست زاده جانور، نوبر

انگلیسی به فارسی

(اولین بچه‌ی جانور) نخست‌زاده، توله‌ی اول


(اولین محصول) نوبر، پیش‌رسیده، پیش‌چین


(از هر چیز) نخستین


اولیلی، نوبر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the first of its kind, such as the first fruits of a season.

(2) تعریف: the first-born.

• first thing of its type; first offspring (of an animal); first product, first result

مترادف و متضاد

نوبر (اسم)
first fruit, firstling


کلمات دیگر: