معنی : نوبر
معانی دیگر : (اولین بچه ی جانور) نخست زاده، توله ی اول، (اولین محصول) نوبر، پیش رسیده، پیش چین، نخست زاده جانوران نوبر، نخستین نتیجه، نخست زاده جانور، نوبر
(اولین بچهی جانور) نخستزاده، تولهی اول
(اولین محصول) نوبر، پیشرسیده، پیشچین
(از هر چیز) نخستین
اولیلی، نوبر