1. this project will entail great costs
این طرح هزینه ی زیادی در پی خواهد داشت.
2. What does the job actually entail?
[ترجمه ترگمان]این شغل در واقع چه چیزی را به دنبال دارد؟
[ترجمه گوگل]در واقع کار چیه؟
3. Such a decision would entail a huge political risk.
[ترجمه Ferry] چنین تصمیمی منجر به یک خطر بزرگ سیاسی خواهد شد.
[ترجمه حمید سانی] چنین تصمیمی خطربسیار بزرگی، ازنظرسیاسی درپی خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]چنین تصمیمی مستلزم یک خطر عظیم سیاسی خواهد بود
[ترجمه گوگل]چنین تصمیم گیری منجر به یک خطر بزرگ سیاسی خواهد شد
4. The journey will entail changing trains twice.
[ترجمه Sina] این سفر شامل دو بار عوض کردن قطار می باشد.
[ترجمه حمید سانی] در این سفر، باید ۲بار قطار عوض کرد
[ترجمه ترگمان]این سفر دو بار شامل تغییر قطارها خواهد بود
[ترجمه گوگل]این سفر دو بار در حال تغییر دادن قطارها است
5. That will entail an early start tomorrow morning.
[ترجمه حمید سانی] اینکار باید سریعأ شروع بشه، فرداصبح
[ترجمه ممدقلی] آن مستلزم یک شروع زود هنگام در فردا صبح است.
[ترجمه ترگمان]فردا صبح زود شروع می شود
[ترجمه گوگل]این به زودی آغاز خواهد شد فردا صبح
6. The enterprise will entail enormous expense and labour on us.
[ترجمه ترگمان]این شرکت هزینه های هنگفتی را در بر خواهد داشت و نیروی کار ما را به دنبال خواهد داشت
[ترجمه گوگل]این شرکت هزینه و نیروی عظیمی را برای ما به همراه خواهد داشت
7. It will entail driving a long distance every day.
[ترجمه ترگمان]این شامل رانندگی طولانی در هر روز خواهد بود
[ترجمه گوگل]این باعث می شود رانندگی یک فاصله طولانی هر روز
8. Such goods entail the existence of consciousness, so they must relate to conscious experience in some way.
[ترجمه ترگمان]این کالاها مستلزم وجود آگاهی هستند، بنابراین باید به تجربیات آگاهانه نسبت داده شوند
[ترجمه گوگل]چنین کالایی مستلزم وجود آگاهی است، بنابراین آنها باید به نوعی با تجربه آگاهی مرتبط باشند
9. Restructuring will inevitably entail compromises.
[ترجمه ترگمان]بازسازی به طور اجتناب ناپذیری منجر به مصالحه خواهد شد
[ترجمه گوگل]بازسازی به ناچار مصالحه ایجاد می کند
10. On the contrary, a given boundary may entail a combination of spatial, technical and social elements in different mixes.
[ترجمه ترگمان]بر عکس، یک مرز مشخص می تواند شامل ترکیبی از عناصر فضایی، تکنیکی و اجتماعی در ترکیب های مختلف باشد
[ترجمه گوگل]برعکس، یک مرز مشخص می تواند ترکیبی از عناصر مکانی، فنی و اجتماعی در مخلوط های مختلف را شامل شود
11. Any price below the equilibrium price will entail a shortage; that is, quantity demanded will exceed quantity supplied.
[ترجمه ترگمان]هر قیمت پایین تر از قیمت تعادلی منجر به کمبود خواهد شد؛ یعنی، کمیت درخواست شده از مقدار عرضه می شود
[ترجمه گوگل]هر قیمت زیر قیمت تعادلی، کمبود را به همراه خواهد داشت؛ به این معناست که مقدار درخواستی از مقدار عرضه شده تجاوز می کند
12. Depending on the political system, this might entail voting and campaign activities to influence the selection and action of political authorities.
[ترجمه ترگمان]بسته به نظام سیاسی، این ممکن است شامل رای گیری و فعالیت های انتخاباتی برای نفوذ بر انتخاب و اقدام مقامات سیاسی باشد
[ترجمه گوگل]بسته به نظام سیاسی، این ممکن است فعالیت های رای گیری و مبارزات انتخاباتی را تحت تاثیر قرار دهد تا بر انتخاب و عمل مقامات سیاسی تأثیر بگذارد
13. This would entail acceptance that such crises are an integral condition of the existence of liberalised capital markets.
[ترجمه ترگمان]این امر مستلزم پذیرش این امر است که چنین بحران هایی یک شرط اساسی برای وجود بازارهای سرمایه آزاد هستند
[ترجمه گوگل]این امر مستلزم پذیرش این است که چنین بحرانها یک شرایط یکپارچه وجود بازارهای سرمایه آزاد است
14. Dissolution of the League did not entail the expiry of the supervisory function.
[ترجمه ترگمان]انحلال لیگ شامل انقضای تابع نظارتی نبود
[ترجمه گوگل]انحلال اتحادیه منجر به انقضای تابع نظارت نشد
15. Topic-neutral knowledge is weaker than, and hence is entailed by, full knowledge, though it does not entail it.
[ترجمه ترگمان]موضوع - دانش خنثی ضعیف تر از آن است، و از این رو به طور کامل به دانش کامل می رسد، هر چند که آن مستلزم آن نیست
[ترجمه گوگل]دانش خنثی موضوعی ضعیف تر از آن است، و از این رو، از طریق دانش کامل، مستلزم آن است