کلمه جو
صفحه اصلی

enthrall


معنی : اسیر کردن، شیفته کردن، بنده کردن، بغلامی دراوردن، مفتون ساختن
معانی دیگر : enthral : بنده کردن

انگلیسی به فارسی

( enthral =) بنده کردن، به غلامی درآوردن، شیفته کردن، اسیرکردن، مفتون ساختن


غرور، اسیر کردن، شیفته کردن، بنده کردن، بغلامی دراوردن، مفتون ساختن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: enthralls, enthrals, enthraling, enthralling, enthraled, enthralled
مشتقات: enthralingly (adv.), enthrallingly (adv.), enthraler (n.), enthraller (n.), enthrallment (n.), enthralment (n.)
(1) تعریف: to hold the complete attention of; fascinate.
مترادف: captivate, charm, fascinate, mesmerize
متضاد: bore
مشابه: allure, bewitch, enchant, enrapture, hold, hypnotize, immerse, rivet, spellbind, transfix, transport

- The clown's performance enthralled the children.
[ترجمه ترگمان] اجرای آن لوده کودکان را شیفته خود کرد
[ترجمه گوگل] عملکرد دلقک بچه ها را تحریک می کند
- I was enthralled with each new adventure in the series.
[ترجمه ترگمان] من شیفته هر ماجراجویی جدید در این مجموعه بودم
[ترجمه گوگل] من با هر ماجراجویی جدید در این سری غرق شدم

(2) تعریف: to cause to be in bondage; enslave.
مترادف: enslave, subjugate, yoke
مشابه: capture, control, dominate, enchain, fetter, imprison, indenture, shackle, trammel

- The invaders enthralled large numbers in the conquered lands.
[ترجمه ترگمان] مهاجمان عده زیادی را در سرزمین های تسخیر شده مجذوب کردند
[ترجمه گوگل] مهاجمان تعداد زیادی در سرزمین های فتح شده اند

• captivate, fascinate; charm, enchant; enslave, subjugate

مترادف و متضاد

اسیر کردن (فعل)
capture, captivate, enthrall, enthral

شیفته کردن (فعل)
enamor, enamour, enthrall, enthral

بنده کردن (فعل)
thrall, enthrall, enthral, enslave

بغلامی دراوردن (فعل)
enthrall, enthral

مفتون ساختن (فعل)
spellbind, enthrall, enthral

captivate


Synonyms: absorb, beguile, bewitch, charm, enchant, engage, enrapture, enslave, entrance, fascinate, grab, grip, hold spellbound, hook, hypnotize, intrigue, mesmerize, preoccupy, rivet, spellbind, subdue, subject, subjugate


Antonyms: bore, dull, tire, turn off, weary


جملات نمونه

1. The baseball game completely enthralled the crowd.
[ترجمه ترگمان]بازی بیسبال به طور کامل مردم را شیفته خود کرد
[ترجمه گوگل]بازی بیس بال به طور کامل جمعیت را جذب کرد

2. The passengers were enthralled by the scenery.
[ترجمه ترگمان]مسافران شیفته صحنه بودند
[ترجمه گوگل]مسافران توسط مناظر غرق شدند

3. They were enthralled with the play.
[ترجمه ترگمان]آن ها شیفته نمایش بودند
[ترجمه گوگل]آنها با بازی مشغول بازی بودند

4. She kept her audience enthralled throughout her twenty - minute performance.
[ترجمه ترگمان]او حضار را شیفته عملکرد بیست دقیقه خود نگه داشت
[ترجمه گوگل]او مخاطبان خود را در طول اجرای بیست دقیقه خود درگیر کرد

5. The child watched, enthralled by the bright moving images.
[ترجمه ترگمان]کودک مسحور تصاویر متحرک مسحور کننده آن نگاه می کرد
[ترجمه گوگل]کودک تماشا می کند، با تصاویر متحرک درخشان جذب می شود

6. They listened enthralled to what he was saying.
[ترجمه ترگمان]آن ها مجذوب آنچه می گفت گوش می دادند
[ترجمه گوگل]آنها به سخنانش گوش فرا دادند

7. The audience was enthralled for two hours by a sparkling, dramatic performance.
[ترجمه ترگمان]تماشاگران بیش از دو ساعت توسط نمایشی پر زرق و برق و نمایشی مسحور کننده شده بودند
[ترجمه گوگل]تماشاگران به مدت دو ساعت با عملکرد درخشان و دراماتیک غرق شدند

8. I found your book absolutely enthralling!
[ترجمه ترگمان]! من کتاب تو رو کاملا \"enthralling\" پیدا کردم
[ترجمه گوگل]من کتاب خود را کاملا جذب کردم

9. The fans sat enthralled in the darkened cinema.
[ترجمه ترگمان]طرفداران شیفته سینمای تاریک شدند
[ترجمه گوگل]طرفداران در سینمای تاریک نشسته بودند

10. The boy was enthralled by the stories of adventure.
[ترجمه ترگمان]پسر شیفته داستان ماجرا شده بود
[ترجمه گوگل]پسر توسط داستان های ماجراجویی غرق شد

11. His thrillers make enthralling reading.
[ترجمه ترگمان] داستان های هیجانی - ش داره مطالعه میکنه
[ترجمه گوگل]تریلرهای او خواننده جذاب می کنند

12. He drew and enthralled her.
[ترجمه ترگمان]او را مجذوب و مجذوب خود کرد
[ترجمه گوگل]او را جمع کرد و او را تحریک کرد

13. The surrealistic adventure game that will enthrall games of all ages with its moody atmosphere, you'll encounter engaging narrative and a cast of colorful characters.
[ترجمه ترگمان]بازی ماجراجویانه surrealistic که بازی ها را از همه سنین با فضای تیره خود شیفته می کند، با روایت جذاب و ترکیبی از شخصیت های رنگی مواجه خواهید شد
[ترجمه گوگل]بازی ماجراجویی سوررئالیستی که بازیهای مختلفی را با فضای خلق و خوی خود درگیر خواهد کرد، شما روایت جذاب و شخصیت های رنگارنگ روبرو خواهد شد

14. He was enthrall, enthraled by the story.
[ترجمه ترگمان]که سخت تحت تاثیر ماجرا قرار گرفته بود
[ترجمه گوگل]او هیجان زده بود، داستان را تحت تأثیر قرار داد

پیشنهاد کاربران

مجذوب شدن fascinate
علاقه مند شدن
i enthrall the ancient world


کلمات دیگر: