1. There's a glut of agricultural products in Western Europe.
[ترجمه ترگمان]در اروپای غربی، وفور محصولات کشاورزی وجود دارد
[ترجمه گوگل]از محصولات کشاورزی در غرب اروپا وجود دارد
2. The glut of coffee led to a sharp drop in prices.
[ترجمه ترگمان]وفور قهوه باعث افت شدید قیمت شد
[ترجمه گوگل]قلیان قهوه منجر به افت شدید قیمت ها شد
3. The current glut of graduates means that many of them will not be able to find jobs.
[ترجمه ترگمان]وفور فعلی فارغ التحصیلان به این معنی است که بسیاری از آن ها قادر به یافتن شغل نخواهند بود
[ترجمه گوگل]پرخاشگری فعلی فارغ التحصیلان بدان معنی است که بسیاری از آنها قادر به پیدا کردن شغل نیستند
4. A glut of bonds on the market pushed prices down.
[ترجمه ترگمان]اشباع اوراق قرضه در بازار قیمت ها را پایین آورد
[ترجمه گوگل]پر از اوراق قرضه در بازار قیمت ها را کاهش داد
5. And it was such a glut that Rivendell really had to get into some different things out there.
[ترجمه ترگمان]و این چنان a بود که ریوندل واقعا مجبور بود چیزهای مختلفی را از آنجا بیرون بکشد
[ترجمه گوگل]و این چنین تحقیر آمیز بود که ریوندل واقعا باید به چیزهای مختلفی از آنجا بیاید
6. Frieder could have a glut of scholarships available on short notice.
[ترجمه ترگمان]Frieder ممکن است مقداری بورس تحصیلی در اختیار داشته باشد که در مدت زمان کوتاهی در دسترس عموم قرار دارد
[ترجمه گوگل]فریدر می تواند از بورس تحصیلی موجود در اطلاعیه کوتاه استفاده کند
7. When there is a glut of milk more products like yoghurt are made.
[ترجمه ترگمان]وقتی پر از شیر و محصولات بیشتری مثل ماست وجود دارد
[ترجمه گوگل]هنگامی که شیر شیر وجود دارد محصولات بیشتری مانند ماست تولید می شود
8. Manufacturers continue to glut communities with handguns, assault weapons and ammunition.
[ترجمه ترگمان]تولید کنندگان همچنان با اسلحه، اسلحه و مهمات به جوامع پر وفور ادامه می دهند
[ترجمه گوگل]تولیدکنندگان همچنان جوامع را با استفاده از اسلحه، اسلحه و مهمات مورد حمله قرار می دهند
9. Q. . With the glut of books on the royal family, what can you add?
[ترجمه ترگمان]سوال: با وفور کتاب در خانواده سلطنتی، چه چیزی می توانید اضافه کنید؟
[ترجمه گوگل]Q با توجه به کتابهای موجود در خانواده سلطنتی، چه چیزی می توانید اضافه کنید؟
10. The boy glut themselves with cake.
[ترجمه ترگمان]آن پسر خود را با کیک مخلوط می کند
[ترجمه گوگل]این پسر خود را با کیک خرد کرده است
11. The glut of houses up for sale has kept prices low and the market has struggled to regain traction since a home buyer tax credit that helped buoy the market expired last spring.
[ترجمه ترگمان]پر کردن خانه ها برای فروش، قیمت ها را پایین نگه داشته است و بازار تلاش کرده است تا کشش خود را از زمان اعتبار مالیاتی خریدار خانه که به شناور سازی بازار در بهار گذشته کمک کرده است دوباره به دست آورد
[ترجمه گوگل]فروپاشی خانه ها برای فروش قیمت ها را پایین نگه داشته و بازار از زمان اعتبار مالیاتی خریدار خانه ای که بهار عربی بازار را به پایان رسانده است به بازار بازگشته است
12. The glut of fired workers, however, means fierce competition for jobs.
[ترجمه ترگمان]با این حال، وفور کارگران اخراجی به معنای رقابت شدید برای مشاغل است
[ترجمه گوگل]پر از کارگران اخراج، به معنی رقابت شدید برای شغل است
13. GLUT 4 is the major glucose transporter of muscle and adipose tissue.
[ترجمه ترگمان]GLUT ۴ یک انتقال دهنده گلوکز اصلی ماهیچه و بافت چربی است
[ترجمه گوگل]GLUT 4 بزرگترین گیرنده حمل و نقل عضله و بافت چربی است
14. Dieser Stein - markiert die Glut.
[ترجمه ترگمان]Dieser آستین - markiert جان خود را از دست داد
[ترجمه گوگل]دیزر استین - markiert die glut