کلمه جو
صفحه اصلی

causative


معنی : سبب شونده
معانی دیگر : (زبان شناسی) واژه ی انگیزان، واژه ی سببی، انگیزان، انگیزگر، انگیزگرانه، علتی، سببی، متعدی

انگلیسی به فارسی

سبب، سبب‌شونده، متعدی


عواقب احتمالی، سبب شونده


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: having an effect; serving as an agent or cause (often fol. by "of").

- The wind was a causative factor in the accident.
[ترجمه ترگمان] باد عامل مسبب حادثه بود
[ترجمه گوگل] باد عامل مهمی در حادثه بود
- Various disorders can be causative of these particular symptoms.
[ترجمه Raofy] فاکتورهای گوناگونی می تواند باعث ایجاداین نشانه های خاص شود
[ترجمه ترگمان] اختلالات مختلفی می تواند مسبب این علائم خاص باشد
[ترجمه گوگل] اختلالات مختلف می تواند باعث ایجاد علائم خاصی شود

(2) تعریف: indicating causation, as some forms of verbs.
اسم ( noun )
مشتقات: causatively (adv.), causativeness (n.)
• : تعریف: a word, esp. a verb, or a word element that expresses causation, such as "made" in "She made me fix the machine".

• active as a cause, effective in producing an outcome

مترادف و متضاد

سبب شونده (صفت)
causative

جملات نمونه

1. the word "fell" is a causative verb meaning "to cause to fall"
واژه ی "fell" فعلی سببی است به معنی ((سبب افتادن شدن)).

2. Smoking is a causative factor in several major diseases.
[ترجمه ترگمان]سیگار کشیدن عامل اصلی بسیاری از بیماری های عمده است
[ترجمه گوگل]سیگار کشیدن عامل مهمی در چندین بیماری عمده است

3. Smoking is a causative factor in the development of several serious diseases, including lung cancer.
[ترجمه ترگمان]دخانیات یک عامل مسبب رشد چندین بیماری جدی از جمله سرطان ریه است
[ترجمه گوگل]سیگار کشیدن عامل مهمی در توسعه چندین بیماری جدی است، از جمله سرطان ریه

4. Blacken'is a causative verb meaning cause to become black '.
[ترجمه ترگمان]blacken یک فعل و انفعال برای تبدیل شدن به سیاه است
[ترجمه گوگل]Blacken'is یک علامت عصبی به معنای سیاه شدن است '

5. No simple causative relationship between industrialisation and the organisation of sexuality is suggested.
[ترجمه ترگمان]هیچ رابطه ای میان صنعتی سازی و سازمان روابط جنسی وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ رابطه سادهای بین صنعتی و سازمان دهی جنسیت وجود ندارد

6. The causative organism, like that responsible for many cases of non-specific infection, is a member of the chlamydia group.
[ترجمه ترگمان]این موجود زنده، مانند آن که مسئول بسیاری از موارد عفونت غیر ویژه است، عضوی از گروه chlamydia است
[ترجمه گوگل]ارگانیسم عفونی، مانند آن که مسئول بسیاری از موارد عفونت غیر اختصاصی است، عضو گروه کلامیدیا است

7. Mycobacterium paratuberculosis is the causative agent of Johne's disease, a chronic enteritis in ruminants and in other animals.
[ترجمه ترگمان]Mycobacterium paratuberculosis عامل مسبب بیماری Johne، a مزمن در ruminants و حیوانات دیگر است
[ترجمه گوگل]Mycobacterium paratuberculosis عامل ایجاد کننده ی بیماری یون، یک بیماری مزمن در مجاری گوسفند و سایر حیوانات است

8. Slums are often causative of crime.
[ترجمه ترگمان]Slums اغلب مسبب جرم هستند
[ترجمه گوگل]لاغری اغلب باعث جرم و جنایت می شود

9. Stress may be causative in some cases and secondary to depressed mood in others.
[ترجمه ترگمان]استرس ممکن است در برخی موارد ایجاد شود و در برخی موارد دچار افسردگی ثانویه شود
[ترجمه گوگل]استرس ممکن است در بعضی موارد سبب ایجاد شود و در برخی موارد به حالت افسردگی ثانویه نیز باشد

10. The causative organism is a bacterium called Treponema pertenue, a subspecies of Treponema pallidum that causes venereal syphilis. However, yaws is a non-venereal infection.
[ترجمه ترگمان]این ارگانیسم، یک باکتری به نام Treponema pertenue است که a از Treponema pallidum است که باعث بیماری سیفیلیس venereal می شود با این حال، yaws یک عفونت non است
[ترجمه گوگل]ارگانیسم عصبی یک باکتری به نام Treponema pertenue است که یک زیره Treponema pallidum است که سبب ایجاد سیفلیس می شود با این حال، yaws عفونت غیر وریدی است

11. Are ongoing and a candidate causative infectious agent is under investigation.
[ترجمه ترگمان]آیا در حال انجام است و یک عامل عفونی برای عامل عفونی تحت بررسی است
[ترجمه گوگل]آیا در حال انجام است و یک عامل عفونی ناشی از مواد مخدر تحت بررسی است

12. The causative agent, Bacillus Anthracis, can infected animals and humans by cutaneous, oral or pulmonary routes, to spores, which are normally present in the soil.
[ترجمه ترگمان]The، Bacillus anthracis، می تواند حیوانات و انسان ها را بوسیله مسیرهای پوستی، شفاهی یا ریوی، به spores که معمولا در خاک وجود دارند، آلوده کند
[ترجمه گوگل]عامل ایجاد کننده، Bacillus Anthracis، می تواند حیوانات و انسان ها را با راه های پوستی، دهان و ریه آلوده به اسپور ها، که معمولا در خاک وجود دارد

13. Causative is in semantic relation category and it represents that the causer imposess a force on the cause, and therefore engenders certain result at the same time.
[ترجمه ترگمان]causative در مقوله روابط معنایی است و بیانگر این است که the یک نیرو بر روی علت ایجاد می کند و بنابراین نتیجه خاصی را در عین حال بوجود می آورد
[ترجمه گوگل]علت خلقی در رده رابطه معنایی است و نشان دهنده این است که علت ایجاد یک نیروی علت، و در نتیجه یک نتیجه خاص را در همان زمان ایجاد می کند

14. The causative mechanisms of dental diseases are researched in this paper.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله مکانیسم های علت بیماری های دندانی مورد تحقیق قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]در این مقاله مکانیسم های بیماری های دندانپزشکی مورد بررسی قرار گرفته است

15. Through producing toxins or high biomass, the HAB causative species pose potent threats on the health of human-beings, mariculture industry and natural ecosystems.
[ترجمه ترگمان]از طریق تولید مواد سمی یا زیست توده بزرگ، گونه های مسبب زمین لرزه، تهدیدات قوی بر سلامتی انسان، صنعت mariculture و اکو سیستم های طبیعی به وجود می آورند
[ترجمه گوگل]از طریق تولید سموم و یا زیست توده زیاد، گونه های عفونی HAB تهدیدی برای سلامتی انسان ها، صنعت زراعت و اکوسیستم های طبیعی است

The word "fell" is a causative verb meaning "to cause to fall".

واژه‌ی «fell» فعلی سببی است به معنی «سبب افتادن شدن».


پیشنهاد کاربران

انگیزشی

انگیزگی، انگیزشی

مسبب
باعث شونده
به وجود آورنده
باعثِ

ایجاد کننده
عامل

موثر، اثر گذار

causative ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: سببی
تعریف: در فارسی، فعل گذرایی که با افزودن ونـد «ـ ان» بـه آن ظـرفیت ( valency ) یا تعداد وابسته هایش افزایش می یابد |||متـ . فعل سببی causative verb, factitive verb


کلمات دیگر: