1. a footed goblet
جام پایه دار
2. The goblet was mantling with foam.
[ترجمه ترگمان]جام پر از کف شده بود
[ترجمه گوگل]جام حذفی با فوم مشتعل بود
3. His heart lurched and he splashed his goblet full to the brim with dark red claret.
[ترجمه ترگمان]قلبش در سینه فرو ریخت و جام خود را پر از شراب قرمز تیره پر کرد
[ترجمه گوگل]قلب او لرزش بود و او جام خود را پر از لبه با قرمز تیره قرمز پر
4. Infuriated, he seized the goblet, leapt on his horse and galloped away.
[ترجمه ترگمان]سپس جام را گرفت و روی اسبش پرید و به تاخت دور شد
[ترجمه گوگل]او با شکست مواجه شد، جام را به دست آورد، بر روی اسب خود جهنم کرد و به دور انداخت
5. The goblet, which has no known exact parallel, was probably made in Murano, an island near Venice.
[ترجمه ترگمان]این جام که به طور دقیق شناخته نشده است، احتمالا در Murano، جزیره ای در نزدیکی ونیز ساخته شده است
[ترجمه گوگل]جام، که دقیقا موازی شناخته شده نیست، احتمالا در Murano ساخته شده است، جزیره ای در نزدیکی ونیز
6. PIGEON, oppressed by excessive thirst, saw a goblet of water painted on a signboard.
[ترجمه ترگمان]pigeon که از عطش بیش از حد متاثر شده بود، یک جام آب که روی تابلوی آن نقاشی شده بود دیده می شد
[ترجمه گوگل]PIGEON، تحت ستم با تشنگی بیش از حد، یک گلدان آب بر روی تابلو نقاشی دیده می شود
7. Next, he carries a goblet, the expression that bringing an expert sampled.
[ترجمه ترگمان]سپس جام را با حالتی که امتحان کرده بود با خودش برد
[ترجمه گوگل]بعد، او یک گلدان را به نمایش می گذارد، بیانگر آن است که کارشناس نمونه برداری شود
8. Goblet cells are less and the cells lining the glands of the polyp have hyperchromatic nuclei.
[ترجمه ترگمان]سلول های Goblet کم تر هستند و سلول هایی که غدد لنفاوی هستند، هسته hyperchromatic دارند
[ترجمه گوگل]سلولهای گلبولهای کوچکتری دارند و سلولهایی که غدههای پولیپ را پوشش میدهند دارای هستههای پرکروماتیک هستند
9. At the base of the goblet is an 18-karat gold bracelet with 1 carat of white diamonds.
[ترجمه ترگمان]در مرکز این جام یک دست بند طلای ۱۸ قیراطی با یک قیراط از طلای سفید است
[ترجمه گوگل]در پایه گلدان یک دستبند طلای 18 کراات با 1 کارت الماس سفید است
10. Must carry a paper goblet next time I go to the trottingmatches.
[ترجمه ترگمان]دفعه دی گه باید جام روزنامه رو با خودم ببرم
[ترجمه گوگل]دفعه بعد که من می روم به trottingmatches باید مقاله گلوله حمل
11. A large drinking bowl or goblet made of metal or hard wood.
[ترجمه ترگمان]یک جام شراب بزرگ یا جام پر از فلز یا چوب سفت
[ترجمه گوگل]یک نوشیدنی بزرگ یا گلدان ساخته شده از فلز یا چوب سخت
12. The number of goblet cell in the same group are decrease from the bottom to the top of the villi.
[ترجمه ترگمان]تعداد اعضای گروه جامی در همان گروه از پایین تا بالای of کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]تعداد سلول های گلبول قرمز در یک گروه از پایین تا بالای ویولون کاهش می یابد
13. Stony coral skeleton of a goblet, the body that surround the Hydra, its composition almost solely for calcium carbonate.
[ترجمه ترگمان]اسکلت مرجانی یک جام، بدن که حلقوی را احاطه کرده است، ترکیب آن را به تنهایی برای کربنات کلسیم احاطه کرده است
[ترجمه گوگل]اسکلت سنگی سنگی از یک جام، بدن که هیدرا را احاطه کرده است، ترکیب آن تقریبا صرفا برای کربنات کلسیم است
14. Note the crypts that are lined by numerous goblet cells.
[ترجمه ترگمان]توجه داشته باشید که crypts که توسط سلول های goblet متعددی احاطه شده اند
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید که کریپت هایی که توسط سلول های باقیمانده متعدد ساخته می شوند