کلمه جو
صفحه اصلی

cavalryman


معنی : سرباز سواره
معانی دیگر : سوار

انگلیسی به فارسی

اسب سواری، سرباز سواره


انگلیسی به انگلیسی

• man belonging to a cavalry unit (mobile military unit on horseback or motor vehicles)

مترادف و متضاد

سرباز سواره (اسم)
cavalryman

جملات نمونه

1. There were several hundred pieces of artillery and several thousand cavalrymen.
[ترجمه ترگمان]در آنجا صدها جفت توپخانه و چند هزار سوار وجود داشت
[ترجمه گوگل]چند صد قطعه توپخانه و چندین نفر از سواره نظام ها وجود داشت

2. Ellyrian cavalrymen mustered beside the elite White Lions of Chrace.
[ترجمه ترگمان]یک هنگ سوار نظام در کنار شیره ای سفید نخبه of جمع شد
[ترجمه گوگل]اسلحه های Ellyrian جمع آوری شده در کنار شیر سفید سفید Chrace

3. One family has a Confederate cavalryman among its forebears, the other is descended from slaves.
[ترجمه ترگمان]یک خانواده از افراد سواره نظام کنفدراسیون در میان forebears، یکی دیگر از برده ها پایین آمده
[ترجمه گوگل]یک خانواده یک قاچاقچی متعصب در میان پیشین خود دارد، دیگری از بردگان است

4. A Dragoon sergeant hauled the body aside as more cavalrymen poured across the bridge.
[ترجمه ترگمان]یک گروهبان dragoon جسد را از روی پل به کنار کشید
[ترجمه گوگل]یک گروهبان اژدها بدن را کنار کشید تا جادوگران بیشتری در سراسر پل ریختند

5. It is here that the dauntless cavalrymen of Ellyrion rest when they return from their long sweeps through their embattled land.
[ترجمه ترگمان]در اینجا است که سواره نظام بزرگ Ellyrion هنگام بازگشت از سرزمین های دراز خود در سرزمین embattled باقی خواهد ماند
[ترجمه گوگل]این در اینجا است که سواره نظامهای ناپاک الیلیون زمانی که از سرازیرهای طولانی خود در سرزمین کشته شده خود میروند، باقی میمانند

6. As a cavalryman, his style was hard - driving and aggressive.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک افسر سوار، سبک او سخت و تهاجمی بود
[ترجمه گوگل]به عنوان یک اسب سواری، سبک او سخت بود - رانندگی و تهاجمی

7. A soldier, especially a medieval cavalryman supplied with heavy arms.
[ترجمه ترگمان]یک سرباز، به خصوص یک افسر سوار قرون وسطایی که با سلاح های سنگین تجهیز شده بود
[ترجمه گوگل]یک سرباز، به ویژه یک سواره قرون وسطایی که با اسلحه های سنگین عرضه می شود

8. Tuareg cavalryman seldom reveals his face, even to a blood brother.
[ترجمه ترگمان]افراد سوار نظام به ندرت صورت او را آشکار می کنند، حتی برای یک برادر خونی
[ترجمه گوگل]اسب سواری Tuareg به ندرت چهره او را، حتی به یک برادر خون، نشان می دهد

9. A cavalryman always takes good care of his mount.
[ترجمه ترگمان]یک سوار نظام همیشه از اسبش خوب مراقبت می کند
[ترجمه گوگل]یک اسب سوار همیشه مراقب کوه خود باشید

10. He was a good cavalryman and swordsman in the U. S. A. Army.
[ترجمه ترگمان]او سوارکار ماهری بود و در ایالات متحد شمشیر می زد اس - - - - - - - - الف ارتش
[ترجمه گوگل]او یک اسب سوار و شمشیر خوب در ارتش U S A بود

11. Gorgeous Courvoisier VSOP, France times law army cavalryman!
[ترجمه ترگمان]Courvoisier عالی فرانسه، سواره نظام نظام فرانسه، سوار نظام!
[ترجمه گوگل]VSOP Courvoisier زرق و برق دار، فرانسوی سواره نظام ارتش فرانسه!

12. Follow gorgeous armour of army chest A cavalryman!
[ترجمه ترگمان]با زره زیبا و پر زرق و برق، یک سوار سوار نظام سواره نظام را دنبال کنید!
[ترجمه گوگل]زره زرق و برق دار سینه ارتش را دنبال کنید سواره نظام!

13. I think you need a screwball old horse cavalryman to command the 3rd Army.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم تو به یه اسب پیر خرفت احتیاج داری که به سومین ارتش خدمت کنه
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم شما نیاز به اسب سواری اسب سوار بر فرمانده ارتش 3

14. He is a cavalryman.
[ترجمه ترگمان]اون یه سواره نظام سواره نظام - ه
[ترجمه گوگل]او یک سواره نظام است

15. A cloud of dust on the horizon announced the arrival of the cavalryman.
[ترجمه ترگمان]ابری از گرد و غبار در افق، ورود افراد سواره نظام را اعلام کرد
[ترجمه گوگل]ابر از گرد و غبار در افق اعلام رسمی اسب سواری


کلمات دیگر: