کلمه جو
صفحه اصلی

heritor


معنی : واری، اری بر
معانی دیگر : وارث، ارث بر، مانداک بر، مرده ریگ بر، ارک بر، وارک

انگلیسی به فارسی

ار بر، وار


انگلیسی به انگلیسی

• inheritor

مترادف و متضاد

واری (اسم)
devisee, heir, heritor

اری بر (اسم)
devisee, heir, heritor, legatee

جملات نمونه

1. The transferee or heritor of shares shall succeed the rights and obligations of the transfer or ancestor.
[ترجمه ترگمان]The یا heritor سهام باید در حقوق و تعهدات انتقال یا جد عمل کند
[ترجمه گوگل]انتقال دهنده یا پیمان سهام باید حقوق و تعهدات انتقال یا اجداد را به دست آورد

2. If the transferee or heritor is not a member of a cooperative, the provisions of Article 11 and Article 14 shall apply.
[ترجمه ترگمان]اگر the یا heritor عضو یک تعاونی نباشد، شروط ماده ۱۱ و ماده ۱۴ باید اعمال شوند
[ترجمه گوگل]اگر انتقال دهنده یا مهاجر عضو یک تعاونی نیست، مقررات ماده 11 و 14 باید اعمال شود

3. The transferee or heritor of shares shall succeed the rights and obligations oftransfer or ancestor.
[ترجمه ترگمان]The یا heritor سهام باید در حقوق و تعهدات oftransfer یا جد عمل کند
[ترجمه گوگل]انتقال دهنده یا پیمان سهام باید حقوق و تعهدات انتقال یا اجداد را به دست آورد

4. The trustor or its heritor.
[ترجمه ترگمان] trustor \"یا\" heritor \"- ه\"
[ترجمه گوگل]اعتماد یا شخص ثالث

5. The king decided to have the third prince as his heritor and held a grand wedding for them.
[ترجمه ترگمان]ولیعهد تصمیم گرفت که سومین پرنس او باشد و یک عروسی بزرگ برای آن ها برگزار کند
[ترجمه گوگل]پادشاه تصمیم گرفت که شاهزاده سوم را به عنوان قهرمان خود برگزید و برای آنها یک عروسی بزرگ برگزار کند


کلمات دیگر: