کلمه جو
صفحه اصلی

demagoguery


معنی : عوام فریبی
معانی دیگر : عوم فریبی

انگلیسی به فارسی

عوام‌فریبی


demagoguery، عوام فریبی


انگلیسی به انگلیسی

• methods of a demagogue, manipulation of public emotions to gain power or popularity

مترادف و متضاد

عوام فریبی (اسم)
demagoguery

جملات نمونه

1. when demagoguery covers truth under a cloud of propaganda
هنگامی که عوام فریبی حقیقت را زیر ابری از تبلیغات می پوشاند.

2. Certainly Forster's powers of demagoguery were equal to the city's economic distress.
[ترجمه ترگمان]مطمئنا قدرت demagoguery Forster برابر پریشانی اقتصادی شهر بود
[ترجمه گوگل]بدیهی است که توانایی فوردر در تشخیص زلزله با رنج اقتصادی شهر همخوانی دارد

3. Saying that isn’t demagoguery, it’s just pointing out the truth.
[ترجمه ترگمان]گفتن این که دروغ نیست، فقط به حقیقت اشاره می کنه
[ترجمه گوگل]می گویند این مسئله نیست بلکه فقط بیان حقیقت است

4. The techniques of demagoguery prevail.
[ترجمه ترگمان]تکنیک های of غالب هستند
[ترجمه گوگل]تکنیک های demagoguery غالب است

5. Unfortunately he has concealed them behind a flimsy facade of demagoguery.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه او آن ها را پشت یک نمای سست of پنهان کرده است
[ترجمه گوگل]متاسفانه او آنها را پشت یک نما درخشان از demagoguery پنهان کرده است

6. Now that Obama is in full re-election mode, the labor union bosses seem to be ratcheting down the rhetoric of their anti-trade demagoguery, at the behest we assume, of Obama’s advisers.
[ترجمه ترگمان]اکنون که اوباما در حالت دوباره انتخابات قرار دارد، روسای اتحادیه های کارگری به نظر می رسد که از خطابه های ضد تجارت خود به دستور ما از مشاوران اوباما استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]اکنون که اوباما در حالت انتخاب مجدد کامل قرار دارد، به نظر می رسد که روسای اتحادیه های کارگری، مشاوران اوباما، به نظر می رسند که لفاظی هایی را که در مورد تخطی از تجارتی خود انجام می دهند، پایین می آورند

7. However, the findings are a reminder of why now — more than ever — we must refuse to succumb to political apathy and laissez-faire demagoguery.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این یافته ها یادآور این هستند که چرا حالا - بیش از هر زمان - ما باید از تسلیم شدن به بی علاقگی سیاسی و آزادی عمل امتناع کنیم
[ترجمه گوگل]با این حال، یافته ها یادآور اینکه چرا اکنون بیش از هر زمان دیگری ما باید از تسلیم شدن به بی تفاوتی های سیاسی و تخریب پذیری آزادانه خودداری کنیم

8. Many in western Europe are predicting outbreaks of populist nationalism, demagoguery and social unrest.
[ترجمه ترگمان]بسیاری در اروپای غربی، ظهور ناسیونالیسم، demagoguery و ناآرامی های اجتماعی را پیش بینی می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از اروپای غربی در حال پیش بینی شیوع ناسیونالیسم پوپولیستی، demagoguery و ناآرامی های اجتماعی هستند

9. The bill is at best pointless posturing and at worst dangerous demagoguery.
[ترجمه ترگمان]صورتحساب، بهترین posturing بی فایده است و در بدترین demagoguery خطرناک قرار دارد
[ترجمه گوگل]این لایحه در بهترین حالت بی معنی و در بدترین تخلف خطرناک است

10. The argument about " conceding " numerical inequality was due either to a misunderstanding or to demagoguery.
[ترجمه ترگمان]بحث در مورد \"پذیرش\" نابرابری عددی ناشی از یک سو تفاهم یا عدم توافق بود
[ترجمه گوگل]استدلال در مورد نابرابری عددی «موافق» یا به دلیل سوء تفاهم و یا واضح است

11. Russia's top foreign policy advisor (Sergei Prikhodko) denounced what he called Iran's "political demagoguery, and said Russia always acts in its own national interest.
[ترجمه ترگمان]مشاور ارشد سیاست خارجی روسیه (سرگئی Prikhodko)آنچه را که وی \"سیاست سیاسی\" ایران می نامید را محکوم کرد و گفت که روسیه همیشه به منافع ملی خود عمل می کند
[ترجمه گوگل]مشاور ارشد سیاست خارجی روسیه (سرگئی پریختوکو) محکوم کرد که او 'تخریب سیاسی سیاسی ایران' را مطرح کرده و گفته است که روسیه همیشه با منافع ملی خود عمل می کند

12. And, yes, this is an emotional question and one that lends itself to demagoguery.
[ترجمه ترگمان]و بله، این یک سوال احساسی است و کسی که خودش را به demagoguery قرض می دهد
[ترجمه گوگل]و، بله، این یک سوال عاطفی است و آن چیزی که خود را در معرض دگرگونی قرار می دهد

13. For some reason, many commentators seem to believe that accurately describing what the G. O. P. is actually proposing amounts to demagoguery.
[ترجمه ترگمان]به دلایلی، به نظر می رسد که بسیاری از مفسرین بر این باور هستند که دقیقا چه چیزی را توصیف می کنند ا پی در واقع مقادیر زیادی برای demagoguery پیشنهاد می دهد
[ترجمه گوگل]به نظر برخی از مفسران به نظر برخی معتقدند که دقیقا توصیف آنچه که G O P در واقع ارائه می دهد، به معرفت شناسی است

14. According to his memoirs, Gorbachev reacted sharply: "I've had enough of demagoguery.
[ترجمه ترگمان]با توجه به خاطراتش، Gorbachev به شدت واکنش نشان داد: به اندازه کافی از demagoguery برخوردار بودم
[ترجمه گوگل]با توجه به خاطرات خود، گورباچف ​​به شدت واکنش نشان داد: 'من به اندازه کافی از تخیل استفاده کرده ام


کلمات دیگر: