کلمه جو
صفحه اصلی

cautionary


معنی : احتیاطی، اخطارامیز
معانی دیگر : هشدار آمیز، محتاط کننده، احتیاط انگیز، پندآمیز، اندرزین، هشدارگر، پندآگین

انگلیسی به فارسی

اخطارآمیز، احتیاطی


احتیاط، احتیاطی، اخطارامیز


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: serving to warn or to caution; warning.

• characterized by or serving as a warning
a cautionary story or tale is intended to give a warning or advice.
a cautionary remark, speech, or statement warns someone that they need to be careful.

مترادف و متضاد

احتیاطی (صفت)
cautionary, precautionary, discretionary, provisory

اخطارامیز (صفت)
cautionary

جملات نمونه

1. a cautionary tale
داستانی پندآمیز

2. Most observers were optimistic, yet some sounded a cautionary note .
[ترجمه ترگمان]بسیاری از ناظران خوشبین بودند، با این حال برخی از آن ها یک اخطار هشدار دهنده به نظر می رسیدند
[ترجمه گوگل]اکثر ناظران خوش بین بودند، اما بعضی از آنها یک یادداشت محرمانه ای می کردند

3. An editorial in The Times sounds a cautionary note.
[ترجمه ترگمان]یک سرمقاله در روزنامه تایمز یک اخطار هشدار دهنده به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]یک سرمقاله در The Times یک یادداشت محرمانه است

4. Her story is a cautionary tale for women travelling alone.
[ترجمه ترگمان]داستان او یک داستان هشداردهنده برای زنانی است که به تنهایی سفر می کنند
[ترجمه گوگل]داستان او یک داستان احمقانه برای زنان است که به تنهایی مسافرت می کنند

5. In her conclusion, the author sounds a cautionary note.
[ترجمه ترگمان]نویسنده در این نتیجه گیری یک اخطار هشدار دهنده به صدا در می آورد
[ترجمه گوگل]در نتیجه گیری او، نویسنده به یادداشت های احتیاطی می پردازد

6. Her experiences provide a cautionary tale for us all.
[ترجمه ترگمان]تجربیات او یک داستان هشداردهنده برای همه ما فراهم می کند
[ترجمه گوگل]تجربیات او یک داستان احمقانه برای همه ما است

7. Other revelations serve as cautionary tales about the importance of subordinating military officials to civilian authority.
[ترجمه ترگمان]سایر revelations به عنوان tales هشدار دهنده در مورد اهمیت نفوذ مقامات نظامی به مقامات غیرنظامی عمل می کنند
[ترجمه گوگل]آیات دیگر به عنوان آموزه های محرمانه در مورد اهمیت تسلط مقامات نظامی به مقامات غیر نظامی خدمت می کنند

8. I suspect it was a cautionary tale.
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم که این یه داستان اخطار آمیز بوده
[ترجمه گوگل]من معتقدم این یک داستان احمقانه بود

9. Raw and powerful, black smokers look like cautionary totems of an inhospitable planet.
[ترجمه ترگمان]سیگاری ها سیاه و قوی، به نظر می آیند که به نظر می رسد که در یک سیاره طاقت فرسا دیده می شود
[ترجمه گوگل]سیگاری های سیاه و خشن و قدرتمند، مانند توت های محتاطانه ای از یک سیاره نامناسب ظاهر می شوند

10. It is a cautionary tale told with sad humour on the border between innocence and togetherness.
[ترجمه ترگمان]داستانی داریم که حاکی از طنز غم انگیز در مرز بین معصومیت و با هم بودن است
[ترجمه گوگل]این یک داستان احتیاطی است که با طنز غم انگیز در مرز بین بی گناهی و همبستگی صحبت می شود

11. This kind of experiment, besides sounding a cautionary note, needs repeating, says Smith.
[ترجمه ترگمان]اسمیت می گوید: این نوع آزمایش، به علاوه یک یادداشت اخطار آمیز، نیاز به تکرار دارد
[ترجمه گوگل]اسمیت می گوید: این نوع آزمایش علاوه بر صدای یادداشت احتیاطی، نیاز به تکرار دارد

12. The group's latest album gives a cautionary account of chemical dependency.
[ترجمه ترگمان]تازه ترین آلبوم این گروه، حاکی از وابستگی شیمیایی به مواد شیمیایی است
[ترجمه گوگل]آخرین آلبوم گروه، یک حساب احتمالی وابستگی به مواد شیمیایی را نشان می دهد

13. What makes this cautionary tale so instructive is not just the details of back-room wheeling and dealing that relate specifically to Chicago.
[ترجمه ترگمان]چیزی که باعث می شود این داستان اخطار آمیز باشد، تنها جزییات مربوط به گردش و معامله است که به طور خاص مربوط به شیکاگو است
[ترجمه گوگل]چیزی که این داستان احمقانه را آموزنده می سازد این است که نه فقط جزئیات چرخش پشتی و خرید و فروش که به طور خاص به شیکاگو مربوط می شود

14. With this cautionary illustration behind us we can now proceed to a more complex and interesting example.
[ترجمه ترگمان]با این مثال هشدار دهنده پشت سرمان، می توانیم به یک مثال پیچیده و جالب توجه کنیم
[ترجمه گوگل]با این تصویر احتیاطی پشت سر ما می توانیم به یک مثال پیچیده تر و جالب دست یابیم

a cautionary tale

داستانی پندآمیز


پیشنهاد کاربران

( Cautious ( adj: محتاط، حواس جمع
( Cautionary ( adj: پند آمیز
هردو صفت هستند اما معانی متفاوت دارند

1. I suspect it was a cautionary tale.
من گمان می کنم این یک داستان پندآمیز بوده است.
2. But any cautionary words in the outlook statement could damage the share's high rating.
اما هرگونه الفاظ هشدار دهنده در بیانیه آتیه می تواند به رتبه بالای سهام آسیب برساند.
3. Despite his cautionary tone, he believes that economic liberalism will eventually win out.
او با وجود لحن احتیاط آمیز خود ، معتقد است که لیبرالیسم اقتصادی سرانجام پیروز خواهد شد.
4. Many motorists do not know the differences between mandatory, cautionary and informatory traffic signs.
بسیاری از رانندگان تفاوت بین علائم راهنمایی و رانندگی اجباری ، احتیاطی و اطلاع رسانی را نمی دانند.
5. I thought it was just some cautionary warning about feeding reptiles.
فکر کردم این فقط برخی اخطارهای احتیاطی در مورد تغذیه خزندگان است.

Cautionary=احتیاط آمیز، احتیاطی، پندآمیز، هشدار دهنده


هشدار دهنده؛ عبرت انگیز


کلمات دیگر: