کلمه جو
صفحه اصلی

girandole


معنی : چرخ فلک، نوعی آتشبازی چرخنده
معانی دیگر : (آتش بازی) چرخ ترقه، چرخ آتش بازی، فواره ی گردان، شمعدان چند شاخه (که معمولا جلو آینه قرار داده می شود)، نوعی اتشبازی چرخنده، چر  فلک

انگلیسی به فارسی

نوعی اتشبازی چرخنده، چرخ فلک


انگلیسی به انگلیسی

• wall-mounted excessively decorated candle holder (sometimes backed by a mirror); candlestick; earring or pendant that is made of a central piece surrounded by smaller gemstones; radiating rotating firework; revolving water jet

مترادف و متضاد

چرخ فلک (اسم)
carousel, ferris wheel, carrousel, girandole, flip-flop, merry-go-round

نوعی آتش بازی چرخنده (اسم)
girandole


کلمات دیگر: