کلمه جو
صفحه اصلی

entreaty


معنی : التماس، استدعاء، عجز
معانی دیگر : استدعا، تمنا، بیش خواهش، یوبه، یوزه

انگلیسی به فارسی

التماس، درخواست، خواهش


مشتاق، التماس، عجز، استدعاء


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: entreaties
• : تعریف: an urgent or emotional request; plea.
مترادف: adjuration, appeal, petitions, plea, prayer
مشابه: behest, bid, cry, invocation, petition, request, solicitation, supplication

• plea, request
an entreaty is a humble and serious request; a formal word.

مترادف و متضاد

التماس (اسم)
adjuration, appeal, supplication, entreaty, solicitation, conjuration, suppliance, rogation

استدعاء (اسم)
supplication, entreaty, boon, plea

عجز (اسم)
weakness, paralysis, impotence, impotency, entreaty, cry, impuissance, inability, disability, disablement, incapacity, insufficiency, incapability, imploration, insufficience

plea


Synonyms: appeal, application, imploration, imprecation, petition, prayer, request, suit, supplication


Antonyms: answer, command, demand


جملات نمونه

1. if entreaty fails i will resort to threats
اگر تمنا اثر نکند به تهدید متوسل خواهم شد.

2. The tyrant was deaf to the entreaties of the slaves.
[ترجمه نوید همتی] ارباب به التماس های برده ها بی اعتنا بود
[ترجمه ترگمان]نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه،
[ترجمه گوگل]مستعمره به درخواست های برده ها ناشنوا بود

3. He began with entreaties and ended with a threat.
[ترجمه ترگمان]او با التماس و التماس شروع به صحبت کرد و با تهدید به پایان رسید
[ترجمه گوگل]او با درخواست ها شروع کرد و با تهدید به پایان رسید

4. We were all moved by her entreaties.
[ترجمه ترگمان]ما همه با اصرار او حرکت کردیم
[ترجمه گوگل]ما همه توسط درخواست های او نقل مکان کردیم

5. The FA has resisted all entreaties to pledge its support to the cam-paign.
[ترجمه ترگمان]FA با تمام درخواست های خود مبنی بر تعهد خود به the - paign مقاومت کرد
[ترجمه گوگل]فدراسیون بینالملل در برابر تمام خواستههای خود تاکید کرده است که حمایت خود را به کمپاین اعلام کرده است

6. The murderer's entreaties for mercy availed to nothing.
[ترجمه ترگمان]التماس و التماس قاتل به هیچ چیز فایده نداشت
[ترجمه گوگل]تقاضای قاتل برای رحمت به هیچ چیز نرسید

7. She held up her arms in entreaty.
[ترجمه ترگمان]دست هایش را به التماس بالا گرفت
[ترجمه گوگل]او دستانش را به لبخنده زد

8. She refused to become involved with him despite his passionate entreaties.
[ترجمه ترگمان]با وجود درخواست های عاشقانه او از شرکت در این کار خودداری کرد
[ترجمه گوگل]او با وجود درخواستهای پرشور خود، حاضر به درگیر شدن با او نشد

9. His life was meaningless without Coleen, she had not replied to his entreaties so he would end it all.
[ترجمه ترگمان]زندگی او بی آن که Coleen بی معنی باشد، به entreaties جواب نداده بود تا همه چیز را به پایان برساند
[ترجمه گوگل]زندگی بدون معنی بدون کولن بی معنی بود، او به خواسته هایش پاسخ نداده بود، بنابراین تمام آن را تمام می کرد

10. Such entreaties to passing travellers were not infrequent in lonely country at the time.
[ترجمه ترگمان]بارها و بارها از مسافران عبور کرده و در آن زمان در یک کشور تنها بودند
[ترجمه گوگل]چنین شرایطی برای گذراندن مسافران در آن زمان در کشور تنها کشور نیست

11. Thus, year after year, working people turn a deaf ear to union entreaties.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، سال به سال، افراد شاغل یک گوش ناشنوا را به درخواست های اتحادیه تبدیل می کنند
[ترجمه گوگل]بنابراین، سال ها بعد، مردم کاری گوش فراوانی به درخواست های اتحادیه می دهند

12. Cinderella begs to be permitted to go. Despite denials, she persists in her entreaties.
[ترجمه ترگمان]سیندرلا خواهش می کند که به من اجازه رفتن بدهد با وجود انکار، او اصرار می ورزد
[ترجمه گوگل]سیندرلا خواسته مجاز به رفتن است علی رغم انکار، او به درخواستهایش ادامه می دهد

13. I found him hostile to my entreaties.
[ترجمه ترگمان]من او را با التماس و التماس های من آشنا کردم
[ترجمه گوگل]من او را متهم به درخواستهای من کردم

14. These entreaties, though modified, come in a direct line from the prophets of the Old Testament.
[ترجمه ترگمان]این تضرع آمیز، هر چند تغییر یافته بود، در خطی مستقیم از پیامبران کتاب عهد قدیم آمده بود
[ترجمه گوگل]این درخواستها، هرچند اصلاح شده، در خط مستقیم از پیامبران عهدعتیق آمده است

If entreaty fails I will resort to threats.

اگر تمنا اثر نکند به تهدید متوسل خواهم شد.


پیشنهاد کاربران

I beg
Be serious and determined
استدعا میکنم
جدی و مصمم باشید


کلمات دیگر: