1. he used to deprecate his own achievements
او موفقیت های خود را ناچیز می شمرد.
2. We deprecate this use of company funds for political purposes.
[ترجمه هادی] ما مخالف استفاده از بودجه کارخانه برای اهداف سیاسی هستیم.
[ترجمه ترگمان]ما این استفاده از بودجه های شرکت را برای اهداف سیاسی به کار بردیم
[ترجمه گوگل]ما از این استفاده از وجوه شرکت برای اهداف سیاسی محروم هستیم
3. You should not deprecate your own worth.
[ترجمه اسحاق] نباید ارزش خودت را دست کم بگیری ( باید خود کم بینی را کنار بگذاری ) .
[ترجمه ترگمان]تو نباید به ارزش خودت پی ببری
[ترجمه گوگل]شما نباید ارزش خودتان را خراب کنید
4. I strongly deprecate the use of violence by the students.
[ترجمه ترگمان]من به شدت استفاده از خشونت توسط دانش آموزان را تایید کردم
[ترجمه گوگل]من به شدت از استفاده دانشجویان از خشونت اجتناب می کنم
5. Surely Mr Stewart doesn't deprecate the value of children's television?
[ترجمه ترگمان]مطمئنا آقای استوارت ارزش تلویزیون کودکان را درک نمی کند؟
[ترجمه گوگل]مطمئنا آقای استوارت ارزش تلویزیون تلویزیون کودکان را نادیده می گیرد؟
6. Dealers have felt a need to deprecate their own firms' values, to disassociate themselves from them.
[ترجمه ترگمان]فروشندگان احساس می کنند که نیاز به deprecate ارزش های شرکت خود دارند تا خود را از آن ها جدا کنند
[ترجمه گوگل]معامله گران احساس نیاز به تخفیف ارزش های شرکت های خود را دارند، برای جدا شدن از خودشان
7. I'm not a wild, and I deprecate It'seriously!
[ترجمه ترگمان]من وحشی نیستم و از آن متنفرم
[ترجمه گوگل]من یک وحشی نیستم، و به شدت از بین میروم!
8. Shall we prostrate ourselves and deprecate his wrath?
[ترجمه ترگمان]آیا باید خود را به خاک بسپاریم و از خشم او صرف نظر کنیم؟
[ترجمه گوگل]آیا ما خودمان را غرق میکنیم و خشم خود را خنثی می کنیم؟
9. The teacher should not deprecate his student's efforts.
[ترجمه ترگمان]معلم نباید تلاش های دانش آموزانش را تحمل کند
[ترجمه گوگل]معلم نباید تلاش های دانش آموز خود را از بین ببرد
10. As a lawyer, I would deprecate any sort of legal control on gene therapy at this stage.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک وکیل، من هرگونه کنترل قانونی بر روی درمان ژنی در این مرحله را از بین خواهم برد
[ترجمه گوگل]در این مرحله به عنوان یک وکیل، هر گونه کنترل قانونی در زمینه ژن درمانی را از بین می برم
11. Some pacifists and all militarists deprecate social and political conflicts.
[ترجمه ترگمان]برخی pacifists و همه militarists deprecate های اجتماعی و سیاسی هستند
[ترجمه گوگل]برخی از صلح طلبان و همه نیروهای نظامی، منافع اجتماعی و سیاسی را تحمل می کنند
12. The fashion now is to deprecate the positive contributions of Keynesian economics.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر مد نظر گرفتن نقش مثبت اقتصاد Keynesian است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر مد از تخفیف تأثیر مثبت اقتصاد کینزی است
13. The peace - loving people deprecate war.
[ترجمه ترگمان]مردم صلح دوست جنگ را نابود کردند
[ترجمه گوگل]مردم صلح دوست داشتن جنگ را خدشه دار می کنند
14. Soldiers in this country often use their power to embarrass deprecate the scholars. Sentence dictionary
[ترجمه ترگمان]سربازان در این کشور اغلب از قدرت خود برای شرمسار کردن متخصصان استفاده می کنند فرهنگ لغت
[ترجمه گوگل]سربازان این کشور اغلب از قدرت خود برای خجالت استفاده می کنند فرهنگ لغت جمله
15. His success in the recent series of competitions made his opponents no longer deprecate him.
[ترجمه ترگمان]موفقیت او در مجموعه رقابت های اخیر باعث شد که مخالفان او دیگر او را تحت فشار قرار ندهند
[ترجمه گوگل]موفقیت او در سری جدید مسابقات باعث شد که مخالفان او را نادیده بگیرند