کلمه جو
صفحه اصلی

fishery


معنی : ماهیگیری، شیلات، محل ماهیگیری
معانی دیگر : شیلات (گرفتن و بسته بندی و فروش ماهی)، حوزه ی ماهی گیری، ماهی گیر گاه، امتیاز ماهی گیری

انگلیسی به فارسی

محل ماهیگیری، شیلات، ماهیگیری


ماهیگیری، شیلات، محل ماهیگیری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: fisheries
(1) تعریف: the business or industry of catching, processing, or selling fish and other seafood.

(2) تعریف: a specific business engaged in this activity.

(3) تعریف: a fish hatchery, as for research or for raising fish to stock in bodies of water.

• place for for breeding and growing fish; place for fishing; fishing license
fisheries are areas of the sea where many fish are caught.

مترادف و متضاد

ماهیگیری (اسم)
angling, fishing, fishery

شیلات (اسم)
fishery, piscary

محل ماهیگیری (اسم)
fishery, piscary

جملات نمونه

1. Most of the people on the island are fishery folk.
[ترجمه ترگمان]بیشتر مردم جزیره صید ماهی هستند
[ترجمه گوگل]اکثر مردم این جزیره ماهیگیری هستند

2. Work began at once to restock the fishery and restore the lodge and collapsed cottages on the estate.
[ترجمه ترگمان]کار به این ترتیب شروع شد تا صنعت صید ماهی را جبران کند و کلبه کلبه ها و کلبه های ویران را در ملک تعمیر کند
[ترجمه گوگل]کار یک بار برای باز شدن ماهیگیری و بازگرداندن تخت خواب و سقوط کلبه در املاک شروع شد

3. He was like the pellet-fed rainbows in the Fishery waters near Penny's parents.
[ترجمه ترگمان]مثل رنگین کمان تغذیه شده در آب های Fishery نزدیک پدر و مادر پنی بود
[ترجمه گوگل]او مانند رنگین کمان خوراک پلت در آبهای شیلات نزدیک پدر و مادر پنی بود

4. A large fishery based on the Georges Bank off Massachusetts was the next to close.
[ترجمه ترگمان]یک صید ماهی بزرگ بر سر بانک ژرژ که در ماساچوست قرار داشت نزدیک بود
[ترجمه گوگل]ماهیگیری بزرگ بر اساس بانک ژورژ از ماساچوست نزدیک به نزدیک بود

5. The narrow land drain is his favourite fishery and where better to begin the new coarse fishing season?
[ترجمه ترگمان]وال گیر کوچک وال گیری مورد علاقه او است و بهتر است فصل ماهیگیری جدید را از کجا شروع کنیم؟
[ترجمه گوگل]تخلیه باریک زمین ماهیگیری مورد علاقه او است و جایی که بهتر است فصل جدید ماهیگیری را شروع کنیم؟

6. Woodlands Pool which is a general coarse fishery; and two rainbow trout pools where fishing is restricted to fly-only.
[ترجمه ترگمان]جایی که صید ماهی زبر و خشن است؛ و دو رنگین کمان قزل آلا که ماهی گیری در آن به ماهیگیری محدود می شود فقط برای پرواز محدود می شود
[ترجمه گوگل]استخر Woodlands که یک ماهیگیری عمومی است و دو استخر ماهی قزل آلا رنگین کمان که در آن ماهیگیری تنها به پرواز محدود می شود

7. Fishermen rely on a sustainable salmon fishery.
[ترجمه ترگمان]ماهیگیران بر صید ماهی سالمون پایدار متکی هستند
[ترجمه گوگل]ماهیگیران به ماهیگیری پایدار ماهیانه متکی هستند

8. Sweethope has become an excellent put-and-take fishery and there are two loughs: Great Lough and Little Lough.
[ترجمه ترگمان]ماهیگیری به یک صنعت ماهیگیری بسیار خوب تبدیل شده است و دو loughs وجود دارد: Lough بزرگ و Lough کوچک
[ترجمه گوگل]Sweethope تبدیل به یک شکار عالی و دو وجهی شده است: Great Lough and Little Lough

9. Fishery owner Terry Knight now makes his living from running four fishing lakes at Burton Village.
[ترجمه ترگمان]مالک شیلات \"تری نایت\" در حال حاضر زندگی خود را از چهار دریاچه ماهیگیری در روستای برتون ساخته است
[ترجمه گوگل]مالک تری نایت، مالک ماهیگیری در حال حاضر زندگی خود را از راه اندازی چهار دریاچه ماهیگیری در روستای برتون انجام می دهد

10. Use of endrin in fishery management.
[ترجمه ترگمان]استفاده از endrin در مدیریت ماهیگیری
[ترجمه گوگل]استفاده از اندریت در مدیریت ماهیانه

11. The salmon runs, though much reduced by overfishing in the spawning rivers, continue to support the leading fishery.
[ترجمه ترگمان]صید قزل آلا با این که بیش از صید بی رویه ماهیان در رودخانه های تخم ریزی کاهش می یابد، همچنان به حمایت از ماهیگیری پیشرو ادامه می دهد
[ترجمه گوگل]ماهی قزل آلا، با وجود بیش از حد ماهیگیری در رودخانه های تخم ریزی، با حمایت ماهیانه اصلی ادامه می یابد

12. The authority is hoping to collect as much information as possible on the Tees course fishery in the light of the river's barrage development.
[ترجمه ترگمان]این اداره امیدوار است تا جایی که ممکن است اطلاعات بیشتری در مورد ماهیگیری دوره Tees در پرتو توسعه سیل رود جمع آوری کند
[ترجمه گوگل]مقامات امیدوارند که با توجه به توسعه سرکوب رودخانه، اطلاعاتی را که ممکن است در مورد ماهیگیری دوره تس به دست آورند جمع آوری کند

13. Some, like the striped bass, were planted to start a commercial fishery.
[ترجمه ترگمان]برخی مانند the راه راه برای شروع یک صنعت شیلات کار می کردند
[ترجمه گوگل]بعضی از آنها، مانند باس راه راه، برای شروع یک شیلات تجاری کاشته شدند

14. Morton Castle Loch still provides trout for the table and is an excellent fishery, owned and managed by Buccleuch Estates.
[ترجمه ترگمان]آقای مورتون لاک هنوز ماهی قزل آلا برای میز آماده می کند و صنعت شیلات خیلی خوبی است و به وسیله Buccleuch Estates اداره می شود
[ترجمه گوگل]مورتون قلعه لوچ هنوز ماهی قزل آلا برای میز و ماهیگیری عالی است، متعلق به Buccleuch Estates و متعلق به آن است

15. In the Wash oystercatchers are innocent victims of the collapse of the estuary's cockle fishery.
[ترجمه ترگمان]در the Wash قربانیان بی گناه سقوط خلیج estuary هستند
[ترجمه گوگل]در Wash oystercatchers قربانیان بی گناه از فروپاشی ماهیگیری ماهی خاردار هستند

پیشنهاد کاربران

صنعت پرورش، صید، فراوری و فروش ماهی
ماهی کاری
ماهی داری
پرورش دهنده ماهی



کلمات دیگر: