1. This isn't highfalutin art-about-art. It's marvellous and adventurous stuff.
[ترجمه ترگمان]این پر طمطراق است - در مورد هنر کاره ای عجیب و غریبی است
[ترجمه گوگل]این هنر هنری در مورد هنر بالا نیست این چیزهای شگفت انگیز و پرماجرا است
2. Despite all of the highfalutin gadgets, intelligence for the most part was extremely poor.
[ترجمه ترگمان]با وجود تمام وسایل و ابزار پر طمطراق، هوش برای اکثر قسمت ها بسیار ضعیف بود
[ترجمه گوگل]علیرغم تمام ابزارهای بالافلوتین، اطلاعات بیشتر به شدت فقیر بود
3. If you call that highfalutin management science, then I am a highfalutin management scientist.
[ترجمه ترگمان]اگر شما آن علم مدیریت پر طمطراق را نام ببرید، پس من یک دانشمند مدیریت پر طمطراق هستم
[ترجمه گوگل]اگر شما علم مدیریت بالاfalutin تماس بگیرید، من یک دانشمند مدیریت بالاfalutin است
4. It is a mistake to use highfalutin language when you advertise to uneducated people.
[ترجمه ترگمان]وقتی شما افراد بی سواد را تبلیغ می کنید، استفاده از زبان پر طمطراق اشتباه است
[ترجمه گوگل]این اشتباه است که هنگام استفاده از افراد غریبه تبلیغاتی از زبان بالافالوتین استفاده کنید
5. The president gave highfalutin reasons for denying direct federal assistance to the unemployed.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور دلایل پر طمطراق را برای انکار کمک مستقیم فدرال به بیکاران صادر کرد
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور به دلایل بالافالوتین برای رد کمک مستقیم فدرال به بیکاران
6. You may think I am a little highfalutin.
[ترجمه ترگمان]شما ممکن است فکر کنید که من یک خرده حرف های گنده می زنم
[ترجمه گوگل]ممکن است فکر کنید که من کمی بالافالوتین هستم
7. Thus, when awards time arrives, the old inferiority complexes become a factor and decisions often go in vaguely highfalutin directions.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، وقتی زمان جوایز فرا می رسد، کم بینی قدیمی به یک عامل تبدیل می شوند و تصمیمات اغلب به طور مبهم در جهت پر طمطراق مورد بحث قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]بنابراین، زمانی که زمان جوایز به دست می آید، مجتمع های نادری قدیمی تبدیل به یک عامل می شوند و تصمیمات اغلب در مسیرهای مبهم بالافالوتین قرار می گیرند
8. Also do not know who said that, say to eat nutritious, hey, I can always find this piece piggish highfalutin excuse.
[ترجمه ترگمان]در ضمن نمی دونم کی این حرف رو زد، بگو بخور، هی، من همیشه می تونم این تیکه های گنده گنده رو هم پیدا کنم
[ترجمه گوگل]همچنین نمی دانم که چه کسی گفت که می گوید خوردن مواد مغذی، سلام، من همیشه می توانید این بخش از عذاب highfalutin را پیدا کنید
9. Her parents, if not downright folksy, were hardly highfalutin.
[ترجمه ترگمان]پدر و مادرش اگر صرفا به خاطر دوری کردن نبودند، به سختی حرف های گنده می زدند
[ترجمه گوگل]پدر و مادرش، اگر به طور کامل مردمی نبودند، به شدت بالافالوتین بودند
10. Two of its high-profile New York debuts -- High Line park, built atop an old rail line, and Lincoln Center's Alice Tully Hall -- kept even the most highfalutin tastemakers buzzing.
[ترجمه ترگمان]دو مورد از معروف ترین پارک نیویورک - - High Line، که بر فراز یک خط ریلی قدیمی ساخته شده بود، و الیس Tully، مرکز لینکلن، حتی the highfalutin را نگه داشت
[ترجمه گوگل]دو نفر از اولین نمایشگران برجسته نیویورک - پارک High Line، ساخته شده در بالای یک خط راه آهن قدیمی، و آلیس Tully Hall مرکز لینکلن - نگه داشتن حتی بیشتر highfalutin tastemakers وزوز