کلمه جو
صفحه اصلی

godship


معنی : خدایی
معانی دیگر : الوهیت

انگلیسی به فارسی

خداحافظ، خدایی


انگلیسی به انگلیسی

• divinity, deity, godhood; rank or condition of a god; god, goddess; (humorous) title used when referring to a godlike person

مترادف و متضاد

خدایی (اسم)
deity, divinity, godhead, godship

جملات نمونه

1. To parade his godship, he may take correlation technology methods.
[ترجمه ترگمان]برای رژه godship، او ممکن است روش های تکنولوژی ارتباطی داشته باشد
[ترجمه گوگل]برای رژه خدشیش، او ممکن است روش های همبستگی تکنولوژی را بکار گیرد

2. Most part of Chuci-image possesses godship and leads to formation of ideal world.
[ترجمه ترگمان]بخش اعظم تصویر Chuci دارای godship است و منجر به شکل گیری دنیای ایده آل می شود
[ترجمه گوگل]بخش عمده ای از تصویر Chuci دارای خدای مقدس است و منجر به تشکیل جهان ایده آل می شود

3. Grotto art visually shows the godship with humanization and the course of humanization, which gradually changed to be godship.
[ترجمه ترگمان]هنر Grotto به طور بصری the را با humanization و مسیر of نشان می دهد که به تدریج تبدیل به godship می شود
[ترجمه گوگل]هنر غربی بصری خدشیش را با انسانی و دوره انسانی نشان می دهد، که به تدریج به خدات الهی تبدیل می شود

4. Second, the classical art is perfect syncretic whole of human nature and godship by idealizational artistic technique.
[ترجمه ترگمان]دوم، هنر کلاسیک کل طبیعت انسان و godship از طریق تکنیک هنری idealizational است
[ترجمه گوگل]دوم، هنر کلاسیک کامل کامل طبیعت انسانی و خداحافظی با روش هنری ایده آل است

5. The cognition of the villagers at Guanlin about the godship of Ancestor Spirit and Guardian Spirit has deep meaning. But their cognition of regarding Guanyu as the God of Wealth is larruping.
[ترجمه ترگمان]شناخت روستاییان در Guanlin در مورد the روح Ancestor و روح گاردین، معنای عمیقی دارد اما شناخت آن ها از regarding به عنوان خدای ثروت larruping است
[ترجمه گوگل]شناخت روستائیان در Guanlin در مورد خدایان روح دایان و روح Guardian معنای عمیقی دارد اما شناخت آنها نسبت به گوینو به عنوان خدای ثروت، از بین رفته است


کلمات دیگر: