1. she was the most encyclopedic person i have ever met
او عالم ترین شخصی بود که من تاکنون ملاقات کرده ام.
2. She has an encyclopedic knowledge of pop trivia.
[ترجمه ترگمان]اون اطلاعات عمومی زیادی درباره اطلاعات عمومی داره
[ترجمه گوگل]او دارای دانش دایره المعارف چیزهای پاپ است
3. In this sense, the encyclopedic cultural value and historic significance of Dunhuang are inestimable.
[ترجمه ترگمان]به این معنا، ارزش فرهنگی دانشنامه ای و اهمیت تاریخی of inestimable است
[ترجمه گوگل]به این معنا، ارزش فرهنگی دانشنامه و اهمیت تاریخی دوونوانگ غیرقابل ارزشی است
4. He had an encyclopedic command of the field of knowledge, and by a word or a phase, by delicate rapier thrust, he punctured them.
[ترجمه ترگمان]او فرمان encyclopedic را در زمینه دانش و یک کلمه یا یک تغییر شکل داده بود، با استفاده از یک کلمه یا یک تغییر، با استفاده از آن، آن ها را سوراخ کرد
[ترجمه گوگل]او یک فرمانده دایره المعارف علم دانش و یک کلمه یا یک فاز، توسط رقیق دقیق راپیور داشت، او آنها را سوراخ کرد
5. She has an encyclopedic knowledge of natural history.
[ترجمه ترگمان]او دانش encyclopedic از تاریخ طبیعی دارد
[ترجمه گوگل]او دانش دایره المعارف تاریخ طبیعی دارد
6. Expanded entry giving extra encyclopedic information
[ترجمه ترگمان]ورود گسترده اضافی به اطلاعات دانشنامه ای
[ترجمه گوگل]ورود گسترده ای که اطلاعات دایره المعارف اضافی را ارائه می دهد
7. Many have expansive interests and encyclopedic knowledge.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن ها علایق گسترده و دانش encyclopedic دارند
[ترجمه گوگل]بسیاری از منافع گسترده و دانش دایره المعارف دارند
8. It was an encyclopedic work, setting out the concept of a universal language as a comprehensive taxonomic structure.
[ترجمه ترگمان]این کتاب، کار encyclopedic بود و مفهوم یک زبان جهانی را به عنوان یک طبقه بندی جامع طبقه بندی کرده بود
[ترجمه گوگل]این یک کار دانشنامه بود، مفهوم یک زبان جهانی را به عنوان یک ساختار جامع طبقهبندی کرد
9. Haspiel has an encyclopedic knowledge of baseball.
[ترجمه ترگمان]Haspiel اطلاعات encyclopedic از بیس بال داره
[ترجمه گوگل]Haspiel دارای دانش دایره المعارف بیس بال است
10. Penny's contact book was encyclopedic.
[ترجمه ترگمان]کتاب تماس با پنی encyclopedic بود
[ترجمه گوگل]کتاب تماس پنی دایره المعارف بود
11. Hoffman possesses an encyclopedic knowledge of Precambrian continental geology.
[ترجمه ترگمان](هوفمان)دارای دانش encyclopedic از زمین شناسی قاره ای Precambrian است
[ترجمه گوگل]هافمن دارای دانش دایره المعارف زمین شناسی قاره پرکامبرین است
12. I had thought that Jasper, who was encyclopedic about so many things, would know what a nucleotide is.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کردم که جاسپر، کسی که خیلی چیزها را به خاطر چیزهای زیادی encyclopedic می داند، می داند که nucleotide چیست
[ترجمه گوگل]من فکر کرده بودم که جاسپر، که در مورد بسیاری چیزهای دایره المعارف بود، می دانست که کدام یک از نوکلئوتید است
13. On the plus side, there is the encyclopedic knowledge of the subject at hand.
[ترجمه ترگمان]در جنبه مثبتش این است که دانش encyclopedic موضوع بحث در دست است
[ترجمه گوگل]در سمت دیگر، دانش دایره المعارف موضوع در دست وجود دارد
14. Gong Zizhen was a prominent enlightened thinker an encyclopedic scholar of modern China.
[ترجمه ترگمان]Gong Zizhen یک متفکر برجسته روشنفکر و دانشمند encyclopedic از چین مدرن بود
[ترجمه گوگل]گونگ زیزن یک متفکر متفکر برجسته و دانشمند دایره المعارف چین مدرن بود
15. His knowledge of social science is seemingly encyclopedic.
[ترجمه ترگمان]دانش او از علوم اجتماعی به نظر دانشنامه ای می رسد
[ترجمه گوگل]دانش او از علوم اجتماعی به ظاهر دایره المعارف است