کلمه جو
صفحه اصلی

encyclopedia


معنی : داریه المعارف، دانش جنگ، دایرهالعلوم
معانی دیگر : دایره المعارف

انگلیسی به فارسی

دایرة‌المعارف، دانشگان، جنگ دانش، دانشنامه


دایره المعارف، دایرهالعلوم، دانش جنگ، داريه المعارف


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a book or set of books containing articles on a wide variety of subjects, or on many aspects of one subject, usu. arranged in alphabetical order.

• book or set of books containing alphabetically arranged information on many subjects
an encyclopedia is a book or set of books in which many facts are arranged for reference, usually in alphabetical order.

مترادف و متضاد

داریه المعارف (اسم)
encyclopaedia, encyclopedia

دانش جنگ (اسم)
encyclopaedia, encyclopedia

دایره العلوم (اسم)
encyclopaedia, encyclopedia

book of facts


Synonyms: reference book, book of knowledge, almanac, compilation, concordance, cyclopedia


جملات نمونه

1. i hope the day will come when a large encyclopedia will be written in persian
امیدوارم روزی برسد که دایره المعارف بزرگی به فارسی نگاشته شود.

2. The encyclopedia thudded onto the floor.
[ترجمه ترگمان]دایره المعارف با صدای جیرجیر مانندی روی زمین افتاد
[ترجمه گوگل]دائرةالمعارف بر روی زمین افتاده است

3. I looked the Civil War up in my encyclopedia.
[ترجمه ترگمان]به جنگ داخلی در encyclopedia نگاه کردم
[ترجمه گوگل]جنگ داخلی را در دایره المعارف من نگاه کردم

4. The new encyclopedia runs to several thousand pages.
[ترجمه ترگمان]دانشنامه جدید به چندین هزار صفحه می رسد
[ترجمه گوگل]دایره المعارف جدید به چند هزار صفحه می رسد

5. You will find the explanation in the encyclopedia.
[ترجمه ترگمان]توضیحات را در دایره المعارف پیدا خواهی کرد
[ترجمه گوگل]شما توضیحی را در دایره المعارف پیدا خواهید کرد

6. The encyclopedia fell to the floor with a thud.
[ترجمه ترگمان]The با صدای خفه ای به زمین افتاد
[ترجمه گوگل]دایره المعارف با یک رکورد به طبقه پایین افتاد

7. This encyclopedia is truly a compendium of knowledge.
[ترجمه ترگمان]این دانشنامه واقعا a از دانش است
[ترجمه گوگل]این دائره المعارف واقعا محرمانه دانش است

8. The Encyclopedia of Gardening is a companion volume to the Encyclopedia of Plants and Flowers.
[ترجمه ترگمان]دایره المعارف باغبانی یک کتاب برای دایره المعارف گیاهان و گل ها است
[ترجمه گوگل]دایره المعارف باغبانی یک جلد همراه با دایره المعارف گیاهان و گلها است

9. There are over 20,000 entries in the encyclopedia.
[ترجمه ترگمان]بیش از ۲۰۰۰۰ ورودی در دانشنامه وجود دارد
[ترجمه گوگل]بیش از 20000 مدخل در دائرةالمعارف وجود دارد

10. Here are two odd volumes of an encyclopedia.
[ترجمه ترگمان]در اینجا دو جلد عجیب از یک دانشنامه وجود دارد
[ترجمه گوگل]در اینجا دو جلد دیجیتالی دایره المعارف وجود دارد

11. A dictionary explains words and an encyclopedia explains facts.
[ترجمه ترگمان]فرهنگ لغت توضیح می دهد و یک دانشنامه حقایق را توضیح می دهد
[ترجمه گوگل]یک فرهنگ لغت، واژه ها را توضیح می دهد و دایره المعارف حقایق را توضیح می دهد

12. This is the CD-ROM edition of the encyclopedia.
[ترجمه ترگمان]این سی دی گردان دانشنامه است
[ترجمه گوگل]این نسخه CD-ROM دائرةالمعارف است

13. The encyclopedia is a huge work, running to 20 volumes.
[ترجمه ترگمان]دانشنامه یک اثر بزرگ است که به ۲۰ جلد می رسد
[ترجمه گوگل]دایره المعارف یک کار بزرگ است که تا 20 جلد اجرا می شود

14. The encyclopedia sits on my shelf at home, gathering dust.
[ترجمه ترگمان]دانشنامه روی قفسه من در خانه می نشیند، گرد و غبار را جمع می کند
[ترجمه گوگل]دایره المعارف در قفسه من در خانه نشسته است، گرد و غبار را جمع می کند

پیشنهاد کاربران

دانشنامه

کتاب معنی لغات
A book that you can find exact meaning of one word. . . . .

دایره المعارف

A book that you can find every thing you want to know in it

encyclopedia ( علوم کتابداری و اطلاع رسانی )
واژه مصوب: دانشنامه
تعریف: اثری حاوی اطلاعات مستند که به صورت مقاله‏های فشرده دربارۀ همه یا برخی از موضوع های دانش بشر تدوین می‏شود و از نظم خاصی پیروی می‏کند|||متـ . دائره‏المعارف


کلمات دیگر: