1. The bed was pushed endways into the bedroom.
[ترجمه ترگمان]از روی تخت، endways را به اتاق خواب هل می دادند
[ترجمه گوگل]تخت به شدت به اتاق خواب رفت
2. Looking at the sofa endways, I don't think it'll go through the door.
[ترجمه ترگمان]وقتی به کاناپه نگاه می کنم، فکر نمی کنم از در وارد شود
[ترجمه گوگل]با نگاهی به صندلی های مبل، فکر نمی کنم از طریق درب بیرون بروم
3. The child put the toy cars together endways.
[ترجمه ترگمان]کودک ماشین های اسباب بازی را کنار هم گذاشت
[ترجمه گوگل]بچه ها ماشین های اسباب بازی را به هم متصل می کنند
4. We turned the table endways to get it through the doors.
[ترجمه ترگمان]سر میز را ورق زدیم تا از در خارج شویم
[ترجمه گوگل]ما جدول را به پایان رسانده ایم تا از طریق درها آن را دریافت کنیم
5. Neck often needs to listen attentively to endways to all sides.
[ترجمه ترگمان]گردن اغلب باید با دقت به همه طرف توجه کند
[ترجمه گوگل]گردن اغلب نیاز به گوش دادن با دقت به endways به همه طرف
6. The empennage being laid across is much smaller than airfoil essential points, endways the empennage is straight.
[ترجمه ترگمان]The که روی آن قرار داده می شود بسیار کوچک تر از نقاط اصلی ایرفویل فوق است، که empennage مستقیم است
[ترجمه گوگل]امتناع از بین رفته بسیار کوچکتر از نقاط ضروری هواپیمای افقی است