کلمه جو
صفحه اصلی

incontinence


معنی : هرزگی، نا پرهیزکاری، بیاختیاری، عدمکف نفس
معانی دیگر : incontinency عدم کف نفس

انگلیسی به فارسی

( incontinency ) عدم کف نفس، ناپرهیزکاری، بی اختیاری، هرزگی


بی اختیاری، بیاختیاری، عدمکف نفس، هرزگی، نا پرهیزکاری


انگلیسی به انگلیسی

• lack of self-control, lack of restraint; inability to control urination or defecation (medicine)
incontinence is the inability to control your bladder and bowels.
incontinence is also the inability to control your physical desires, especially your desire for sex; a formal use.

مترادف و متضاد

هرزگی (اسم)
beastliness, ribaldry, debauch, debauchery, lechery, reprobation, depravity, profligacy, harlotry, incontinence, incontinency, prurience, pruriency, libertinage, saturnalia

نا پرهیزکاری (اسم)
immoderacy, incontinence, incontinency

بی اختیاری (اسم)
incontinence, incontinency

عدم کف نفس (اسم)
incontinence, incontinency

debauchery


Synonyms: lechery, unrestraint, indulgence, lewdness, dissoluteness


جملات نمونه

1. Incontinence is not just a condition of old age.
[ترجمه سعید پارساپور ] بی اختیاری فقط منحصر به سن پیری نیست
[ترجمه ترگمان]Incontinence تنها یک شرط از سن پیری نیست
[ترجمه گوگل]بی اختیاری نه تنها یک بیماری پیری است

2. Did urinary or fecal incontinence occur?
[ترجمه ترگمان]آیا بی اختیاری ادراری یا مدفوع رخ می دهد؟
[ترجمه گوگل]آیا بی اختیاری ادرار یا مدفوع رخ می دهد؟

3. For women under 65 years of age, stress incontinence is the leading cause of the loss of bladder control.
[ترجمه ترگمان]برای زنان زیر ۶۵ سال، بی اختیاری استرس عامل اصلی از دست دادن کنترل مثانه است
[ترجمه گوگل]برای زنان زیر 65 سال، بی اختیاری استرس علت اصلی از دست دادن کنترل مثانه است

4. For the past year, she has suffered from incontinence, but her kind next-door neighbour has done regular washing for her.
[ترجمه سعید پارساپور ] طی سال گذشته ، او از بی اختیاری رنج میبرد ، گرچه همسایه مهربان وی ، مدام او را شستشو داده است.
[ترجمه ترگمان]در سال گذشته، او دچار بی اختیاری شده است، اما همسایه مهربان همسایه او برای او رخت شویی درست کرده است
[ترجمه گوگل]برای سال گذشته، او از بی اختیاری رنج می برد، اما همسایه ی همسایه ی او، شستشوی منظم او را انجام داده است

5. Tongue laceration and urinary or fecal incontinence.
[ترجمه ترگمان]همدردی دلتا و مدفوع و مدفوع آن ها
[ترجمه گوگل]انسداد زبان و بی اختیاری ادرار یا مدفوع

6. Stress incontinence occurs when you wet yourself when you cough, laugh, bend over or go jogging.
[ترجمه ترگمان]بی اختیاری استرس وقتی اتفاق می افتد که وقتی سرفه می کنید خود را خیس می کنید، بخندید، خم شوید و یا به دویدن ادامه دهید
[ترجمه گوگل]بی اختیاری استرس هنگامیکه شما سرفه، خنده، خم شدن یا دویدن می روید، خود را مرطوب می کنید

7. The causes of incontinence may vary, but the end result is nearly always the same.
[ترجمه ترگمان]علل بی اختیاری می تواند متفاوت باشد اما نتیجه نهایی تقریبا همیشه یک سان است
[ترجمه گوگل]علل بی اختیاری ممکن است متفاوت باشد، اما نتیجه نهایی تقریبا همیشه یکسان است

8. Constipation is uncomfortable, it may cause incontinence, it may cause confusion in some one who is mentally frail.
[ترجمه ترگمان]ناراحت کننده است، ممکن است باعث بی اختیاری شود، ممکن است باعث سردرگمی در برخی از افرادی شود که در نظر روانی ضعیف هستند
[ترجمه گوگل]یبوست ناخوشایند است، ممکن است باعث بی اختیاری شود، در بعضی از افراد که ضعف ذهنی دارند، ممکن است سردرگمی ایجاد شود

9. Incontinence is another problem that can begin by excessive alcohol intake.
[ترجمه ترگمان]Incontinence یک مشکل دیگر است که می تواند با مصرف بیش از حد الکل شروع شود
[ترجمه گوگل]بی اختیاری یک مشکل دیگر است که می تواند با مصرف الکل بیش از حد آغاز شود

10. Although urinary incontinence may be no more than a nuisance in some women, for many it is far more troublesome.
[ترجمه ترگمان]گرچه بی اختیاری ادراری ممکن است چیزی بیش از مزاحمت برخی از زنان نباشد، زیرا بسیاری از این بی اختیاری بسیار مشکل است
[ترجمه گوگل]اگرچه بی اختیاری ادرار در برخی از زنان ممکن است بیش از یک ناراحتی باشد، اما برای بسیاری از آنها بیشتر مشکل است

11. Non-sufferers regard incontinence as more handicapping than do sufferers, which suggests that these figures are no exaggeration.
[ترجمه ترگمان]افراد غیر مبتلایان به عنوان پیش بینی نتیجه، بی اختیاری را بیشتر پیش بینی می کنند و این نشان دهنده این است که این ارقام مبالغه آمیز نیستند
[ترجمه گوگل]افراد مبتلا به بی اختیاری در مقایسه با افراد مبتلا به اختلال ناتوانی بیشتری را نشان می دهند، که این نشان می دهد که این ارقام بدون اغراق نیست

12. Urge incontinence is when you suddenly need to pass urine desperately, but aren't able to reach the toilet in time.
[ترجمه سعید پارساپور ] شتاب در بی اختیاری زمانی است که شما ناگهان ، نیاز به دفع ادرار دارید ، اما تحمل رسیدن بموقع به دستشوئی را ندارید.
[ترجمه ترگمان]incontinence urge زمانی است که شما ناگهان نیاز به دفع ادرار دارید، اما به موقع به توالت نمی رسید
[ترجمه گوگل]بی اختیاری استناد زمانی است که شما ناگهان نیاز به ادرار را به طور ناگهانی، اما قادر به رسیدن به توالت در زمان است

13. Abnormalities in the inhibition of motility during sleep should be evaluated in patients who report nocturnal faecal incontinence.
[ترجمه ترگمان]Abnormalities در مهار تحرک در طول خواب باید در بیمارانی که بی اختیاری faecal شبانه را گزارش می کنند مورد ارزیابی قرار گیرد
[ترجمه گوگل]اختلالات در مهار حرکتی در طول خواب باید در بیمارانی که بی اختیاری مدفوع شبانه را گزارش می کنند، ارزیابی شود

14. Fewer data are available in the case of liquid stool incontinence.
[ترجمه ترگمان]اطلاعات کمتری در مورد بی اختیاری مایع در دسترس هستند
[ترجمه گوگل]در صورت عدم مداخله مدفوع مایع، اطلاعات کمتر در دسترس است

15. No figures are available to compare to those in this study as to people's perception of the causes of urinary incontinence.
[ترجمه ترگمان]هیچ آماری برای مقایسه با کسانی که در این مطالعه هستند برای درک مردم از علل بی اختیاری ادراری در دسترس نیست
[ترجمه گوگل]در مقایسه با افرادی که در این مطالعه در مورد درک افراد از علل بی اختیاری ادرار وجود ندارد، ارقام موجود نیست

پیشنهاد کاربران

بی ارادگی

بی اختیاری ادرار در اثر افتادگی لگن در خانمها بیشتر مد نظر هست که میتواند موجب اختلال در عملکرد جنسی هم بشود

بی اختیاری در دفع ادرار که اغلب در زنان مسن یا زنان چند زا اتفاق می افتد.

غیر ارادی


کلمات دیگر: