1. His energy and talent elevate him to godlike status.
[ترجمه ترگمان]استعداد و استعداد او، او را به مقام godlike ارتقا می دهد
[ترجمه گوگل]انرژی و استعداد او او را به وضعیت خداحافظی ارتقا می دهد
2. They were godlike in their wisdom and compassion.
[ترجمه ترگمان]آن ها در خردمندی و compassion godlike
[ترجمه گوگل]آنها خردمندانه و دلسوز بودند
3. It's built round itself an aura of godlike objectivity.
[ترجمه ترگمان]این خود پیرامون خود هاله ای از objectivity خداگونه به وجود می آورد
[ترجمه گوگل]این دور خود را یک حقیقت از عینیت خداحافظی ساخته است
4. A godlike figure, I thought, descending lightly but with dignity from the sky.
[ترجمه ترگمان]فکر کردم هیکل godlike دارد، اما با وقار تمام از آسمان فرود می آید
[ترجمه گوگل]من فکر می کردم که یک شخصیت خدادار، به آرامی نزول می کند، اما با شأن و منزلت از آسمان
5. If one can not muster a godlike detachment, a sense of impotence is the next best protection from despair.
[ترجمه ترگمان]اگر شخص قادر به جمع کردن a godlike نباشد، احساس ناتوانی بهترین حفاظت از نومیدی است
[ترجمه گوگل]اگر کسی نمیتواند یک جدایی خداحافظی به دست آورد، احساس ناتوانی بهترین محافظت بعدی از ناامیدی است
6. I set before you the bow of godlike Odysseus.
[ترجمه ترگمان]من در مقابل شما کمان of الهی قرار گرفته ام
[ترجمه گوگل]من قبل از شما کمان خدایی اودیسه را تنظیم کردم
7. From his Godlike prominence, Ward could see the truth: Athens can not outlast the barbarians.
[ترجمه ترگمان]با توجه به شهرت Godlike توانست حقیقت را ببیند: آتن نمی تواند از the بیشتر دوام بیاورد
[ترجمه گوگل]وکیل می تواند حقیقت را ببیند: آتن نمی تواند بربرها را از بین ببرد
8. After World War II, Stalin had become a godlike figure in the Soviet Union.
[ترجمه ترگمان]پس از جنگ جهانی دوم، استالین شکل godlike در اتحاد جماهیر شوروی شد
[ترجمه گوگل]بعد از جنگ جهانی دوم، استالین در اتحاد جماهیر شوروی تبدیل به یک شخصیت خدادادی شد
9. Sadly, you will no longer be seen as godlike and faultless.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه دیگر به عنوان godlike و بی عیب و نقص نخواهید دید
[ترجمه گوگل]متاسفانه، شما دیگر نمی خواهید به عنوان خداپرست و بی عیب و نقص دیده می شود
10. Then the whole evening to obey her godlike, please.
[ترجمه ترگمان]آن وقت تمام شب برای اطاعت از her، لطفا
[ترجمه گوگل]سپس تمام شب به اطاعت از خداحافظی او، لطفا
11. If quantum computers promised such godlike mathematical powers, maybe we should expect them on store shelves at about the same time as warp-drive generators and antigravity shields.
[ترجمه ترگمان]اگر کامپیوترهای کوانتومی به چنین توان های ریاضی godlike قول داده باشند، شاید ما باید انتظار آن ها را در قفسه های فروشگاه در همان زمان به عنوان ژنراتور القایی و سپر antigravity انتظار داشته باشیم
[ترجمه گوگل]اگر رایانه های کوانتومی چنین قدرتهای ریاضی خدادادی را وعده داده باشند، شاید ما باید آنها را در قفسه های فروشگاه تقریبا همزمان با ژنراتورهای پیچیده و محافظ ضد گرانش انتظار داشته باشیم
12. The author tell of the godlike courage of a young man.
[ترجمه ترگمان]مصنف به شجاعت godlike یک مرد جوان می گوید
[ترجمه گوگل]نویسنده از شجاعت خداحافظی یک مرد جوان سخن می گوید
13. Balder was the most godlike of all the gods, because he was the purest and the best.
[ترجمه ترگمان]بالدر the از همه خدایان بود، چون او خالص ترین و the بود
[ترجمه گوگل]بالدر بیشترین خدایی بود از همه خدایان، زیرا او خالص ترین و بهترین بود
14. The magazine gave its Godlike genius award to the Clash, whose singer Joe Strummer died in December.
[ترجمه ترگمان]این مجله جایزه نبوغ Godlike را به the داد که جو Strummer خواننده آن در ماه دسامبر درگذشت
[ترجمه گوگل]این مجله جایزه نابغه ای به نام Clash، که خواننده Jo Sturmer در ماه دسامبر درگذشت، جایزه نابغه ای را به خود جلب کرد