1. herculean tasks
کارهای طاقت فرسا
2. a herculean farmer
کشاورز غول پیکر
3. She faces the herculean task of bringing up four children single-handedly.
[ترجمه ترگمان]او با این کار دشوار می تواند هر چهار بچه را از خود دور کند
[ترجمه گوگل]او با وظیفه یونانی روبرو است که چهار فرزند را به تنهایی به دنیا آورد
4. This would appear to be a herculean task for the relatively efficient and an impossible one for everyone else.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسه که این کار برای هر کس دی گه کار سختیه
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که این یک وظیفه قهرمانانه برای نسبتا کارآمد و غیرممکن است برای همه افراد دیگر
5. This herculean task falls to the street environment services division of the Department of Public Works here.
[ترجمه ترگمان]این کار بسیار دشوار به بخش خدمات محیط زیست در بخش خدمات عمومی در اینجا می افتد
[ترجمه گوگل]این وظیفه ارکیو به بخش خدمات خدمات محیط زیست خیابان وزارت امور عمومی در اینجا می رسد
6. His reputedly Herculean virility long remained a byword throughout the district over which he held sway.
[ترجمه ترگمان]او به مدت مدیدی مردانه به نظر می رسید که در سراسر ناحیه نفوذ کرده بود و قدرت تسلط بر آن را در سراسر منطقه حفظ کرده بود
[ترجمه گوگل]او به طرز وحشیانه وحشیانه باقی ماند و در طول ولسوالی بیش از آن به قدرت رسید
7. The area will face a herculean task if it is to find a new occupier for that factory.
[ترجمه ترگمان]اگر پیدا کردن یک اشغالگر جدید برای این کارخانه وجود داشته باشد منطقه با یک کار بسیار دشوار روبرو خواهد شد
[ترجمه گوگل]اگر آن را برای پیدا کردن یک اشغالگر جدید برای این کارخانه، منطقه با یک وظیفه هیکل روبرو خواهد شد
8. But those two goals were veritably Herculean in terms of effort compared to the final two.
[ترجمه ترگمان]اما این دو هدف از نظر تلاش در مقایسه با دو هدف بسیار دشوار بود
[ترجمه گوگل]اما این دو هدف به لحاظ قاطعانه در مقایسه با دو نهایی بود
9. These small feats seemed like Herculean accomplishm ents and slowly served to restore her depleted confidence.
[ترجمه ترگمان]این کاره ای کوچک مانند Herculean accomplishm به نظر می رسید و کم کم اعتماد به نفس ضعیف او را به خود جلب می کرد
[ترجمه گوگل]این شاهکارهای کوچک به نظر می رسید به عنوان دستاورد های بزرگ و به آرامی به بازگرداندن اعتماد به نفس خود را کاهش داده است
10. The consortium began its Herculean task by looking at supply chain processes.
[ترجمه ترگمان]این کنسرسیوم با نگاه به فرآیندهای زنجیره تامین کار Herculean خود را آغاز کرد
[ترجمه گوگل]این کنسرسیوم با نگاه کردن به فرایندهای زنجیره تامین، وظیفه ی عظیم خود را آغاز کرد
11. Subsequently, the US and EU have made herculean efforts to get Ashgabat to resile from the commitment to the project with Russia, but have failed.
[ترجمه ترگمان]متعاقبا، ایالات متحده و اتحادیه اروپا تلاش های زیادی برای رسیدن به عشق آباد از تعهد به پروژه با روسیه انجام داده اند، اما شکست خورده اند
[ترجمه گوگل]پس از آن، ایالات متحده و اتحادیه اروپا تلاش کرده اند برای به دست آوردن عشق آباد از تعهد به پروژه با روسیه، اما شکست خورده است
12. The two men made a Herculean effort to lift the fallen tree off the victim's car.
[ترجمه ترگمان]این دو مرد تلاش زیادی کردند تا درخت سقوط شده را از اتومبیل مجروح دور کنند
[ترجمه گوگل]دو مرد تلاش بزرگ برای بلند کردن درخت افتاده را از ماشین قربانی ساخته شده است
13. It s not just that the opening scene requires even more Herculean effort.
[ترجمه ترگمان]این فقط این نیست که صحنه باز هم به تلاش Herculean نیاز دارد
[ترجمه گوگل]نه تنها این که صحنه باز شدن نیاز به تلاش بیشتری برای نیروهای اهریمنی دارد
14. Unfortunately, much of that habitat has been destroyed, and it would take a Herculean effort to restore it.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، بیشتر این زیستگاه تخریب شده است و تلاش بسیار دشواری برای احیای آن خواهد بود
[ترجمه گوگل]متأسفانه، بسیاری از این زیستگاه تخریب شده است، و آن را تلاش بزرگ برای بازگرداندن آن را
15. Bringing the body of Christ together in Chicago is a Herculean task.
[ترجمه ترگمان]آوردن جسد مسیح در شیکاگو یک کار بسیار دشوار است
[ترجمه گوگل]جمع کردن بدن مسیح با هم در شیکاگو یک وظیفه ی بزرگ است