کلمه جو
صفحه اصلی

first cousin


معنی : عمو زاده
معانی دیگر : (فرزند عمو یا عمه یا دایی یا خاله) پسر عمو (و غیره) (cousin-german هم می گویند)، پسر عمو، پسر خاله، پسر عمه، پسر دایی، دختر عمو، دختر خاله، دختر عمه، دختر دایی

انگلیسی به فارسی

پسر‌عمو، پسر‌خاله، پسر‌عمه، پسر‌دایی، دختر‌عمو، دختر‌خاله، دختر‌عمه، دختر‌دایی


اولین عموزاده، عمو زاده


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the offspring of one's uncle or aunt.

• child of one's uncle or aunt
your first cousin is the son or daughter of your aunt or uncle.

مترادف و متضاد

عمو زاده (اسم)
cousin-german, cousin, first cousin

جملات نمونه

1. Equivocation is first cousin to a lie.
[ترجمه ترگمان] equivocation \"اولین پسر عموی\" a \"ه\"
[ترجمه گوگل]سوء تعبیر اولین پسر عموی خود است

2. He was first cousin to King Philip VI.
[ترجمه ترگمان]وی در ابتدا پسر عمویش فیلیپ ششم بود
[ترجمه گوگل]او اولین پسر عموی فیلیپ VI بود

3. He's my cousin's son so he's my first cousin once removed.
[ترجمه ترگمان]پسر عموی من است، پس اولین پسر عموی من است
[ترجمه گوگل]او پسر پسر عموی من است، بنابراین او اولین پسر عموی من است

4. She's my first cousin once removed.
[ترجمه ترگمان]اون اولین پسرخاله منه که درش اوردم
[ترجمه گوگل]او اولین پسر عموی من است

5. Richmond Unified turned to certificates of participation, a first cousin of lease-financing, to upgrade the schools.
[ترجمه ترگمان]سهم ریچموند به صورت مشارکت، یکی از بستگان درجه اول تامین مالی اجاره برای ارتقا مدارس بود
[ترجمه گوگل]ریچموند متحد به گواهینامه های مشارکت، پسر عموی اول تأمین مالی اجاره نامه، برای ارتقاء مدارس تبدیل شد

6. His first cousin, Mariano Rivera, is a Yankee.
[ترجمه ترگمان]، اولین پسر عموم \"ماریانو Rivera\"، یه یانکی - ه
[ترجمه گوگل]پسر عموی او، ماریو ریورا، یانکی است

7. In 1853 he married his first cousin, Henrietta Elizabeth, daughter of Samuel Wood.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۸۵۳ به دختر عموی خود هانریتا الیزابت، دختر ساموئل وود، ازدواج کرد
[ترجمه گوگل]در سال 1853 با پسر عموی خود، هنریتا الیزابت، دختر ساموئل وود ازدواج کرد

8. She is a first cousin to me.
[ترجمه ترگمان]دختر خاله ام است
[ترجمه گوگل]او پسر عموی من است

9. Can a first cousin at one remove inherit the property?
[ترجمه ترگمان]آیا پسر عموی اول می تواند ملک را به ارث ببرد؟
[ترجمه گوگل]آیا یک پسر عموی اول در یک حذف می تواند اموال را به ارث برساند؟

10. Across the way their widowed first cousin lived in a yellow house.
[ترجمه ترگمان]آن طرف راه پسر عموی widowed در یک خانه زرد زندگی می کرد
[ترجمه گوگل]در طول راه، پسر عموی بیوه او در خانه زرد زندگی می کرد

11. Ktesibios's invention is first cousin to that all - American 20 th - century fixture, the flush toilet.
[ترجمه ترگمان]اختراع Ktesibios اولین دختر عموی بزرگ قرن بیستم است، سیفون توالت
[ترجمه گوگل]اختراع Ktesibios اولین پسر عموی خود را به آن همه - ثابت آمریکایی 20TH قرن، توالت flush

12. He must be your first cousin, if your fathers were brothers.
[ترجمه ترگمان]باید پسر اول تو باشد، اگر پدرت برادر باشد
[ترجمه گوگل]او باید پسر عموی شما باشد، اگر پدران شما برادر بودند

13. Charles Darwin married his first cousin.
[ترجمه ترگمان]چارلز داروین با اولین عموزاده خود ازدواج کرد
[ترجمه گوگل]چارلز داروین با پسر عموی خود ازدواج کرد

14. The most spectacular proof was my mother first cousin Edwin.
[ترجمه ترگمان]The اثبات این بود که اولین پسر عموی من ادوین پری بود
[ترجمه گوگل]اثرگذارترین اثر من، پسر عموی مادر من، Edwin بود

15. In 1840, she married her first cousin, Prince Albert of Saxe-Coburg-Gotha.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۸۴۰ پس از ازدواج با اولین پسر عموی او، یعنی پرنس آلبرت of، ازدواج کرد
[ترجمه گوگل]در سال 1840، او با پسر عموی خود، پرنس آلبرت Saxe-Coburg-Gotha، ازدواج کرد

پیشنهاد کاربران

پسر/دختر عمو، عمه، دایی، خاله ای که با شما پدر بزرگ یا مادر بزرگ مشترک دارد


کلمات دیگر: