کلمه جو
صفحه اصلی

fitment


معنی : لوازم، وسایل نصب
معانی دیگر : (انگلیس) لوازم، اجزای هر چیز، بخش های مجزا شدنی هر چیز، تجهیزات، وسایل

انگلیسی به فارسی

لوازم، وسایل نصب


انگلیسی به انگلیسی

• equipment; furniture; attachment
a fitment is a piece of furniture, for example a cupboard, which is fixed to the wall of a room but which can be removed.

مترادف و متضاد

لوازم (اسم)
accessories, gear, apparatus, fitment, service, fitting, munition, paraphernalia, rig, fixing

وسایل نصب (اسم)
fitment

جملات نمونه

1. A shower fitment on the bath taps facing the patient makes it easier for him to wash himself thoroughly.
[ترجمه ترگمان]دوش حمام بر روی شیره ای حمام که بیمار با آن مواجه است باعث می شود که بهتر شود خود را به طور کامل بشویید
[ترجمه گوگل]اتصالات دوش بر روی شیپور خاموشی حمام که به طرف بیمار روبرو شده است، باعث می شود که او به طور کامل شستشو دهد

2. A roof keeps the rain out and the fitment of round tyres means the ride is smooth.
[ترجمه ترگمان]یک سقف، باران را بیرون نگه می دارد و the لاستیک های گرد به این معنی است که سواری صاف است
[ترجمه گوگل]سقف باران را از دست می دهد و محدوده لاستیک های دور به این معنی است که سوار صاف است

3. This system would require the fitment of special electronic transponders to each bus in order to alert traffic signals.
[ترجمه ترگمان]این سیستم نیازمند fitment of الکترونیک ویژه برای هر اتوبوس به منظور هشدار دادن به سیگنال های ترافیکی است
[ترجمه گوگل]این سیستم نیاز به نصب فرستنده های مخصوص الکترونیکی برای هر اتوبوس جهت هشدار دادن به سیگنال های ترافیکی دارد

4. It is widely used in home fitment.
[ترجمه ترگمان]آن به طور گسترده در fitment خانگی مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]این است که به طور گسترده ای در لوازم خانگی استفاده می شود

5. It's widely used in construction, fitment, hardware, light industry, and chemical industries.
[ترجمه ترگمان]کاربرد گسترده ای در ساخت، fitment، سخت افزار، صنایع سبک و صنایع شیمیایی به کار می رود
[ترجمه گوگل]این به طور گسترده ای در ساخت، اتصالات، سخت افزار، صنایع سبک و صنایع شیمیایی استفاده می شود

6. Self-controlled temperature, multi-leveled water provision, and innovative individualized fitment enable every owner to feel Taihua's chariness and consideration.
[ترجمه ترگمان]دمای کنترل شده، ارایه آب چند سطحی و fitment فردی، هر صاحب را قادر می سازد که احساس و توجه خاص خود را داشته باشد
[ترجمه گوگل]دمای خود کنترل شده، تامین آب چند لایه و لوازم انفرادی نوآورانه، هر مالک را قادر می سازد تا احساسات و اهمیت تایوان را احساس کند

7. The paper discusses pollutants produced in indoor fitment and puts forword control measure.
[ترجمه ترگمان]این مقاله در مورد آلاینده های تولید شده در fitment داخلی بحث می کند و اندازه کنترل forword را قرار می دهد
[ترجمه گوگل]این مقاله آلودگی های تولید شده در محیط داخلی را مورد بحث و بررسی قرار می دهد

8. Now fitment work is widely spread and people mote environmentally demands of construction and fitment materials.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر کار fitment به طور گسترده منتشر می شود و افراد نیازهای زیست محیطی ساخت وساز و مواد fitment را مختل می کنند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر کار نصب و راه اندازی به طور گسترده ای گسترش یافته است و مردم نیاز به محیط زیست از مواد ساخت و ساز و لوازم

9. Point two : Totally new exqusite fitment, with terrestrial heat! The first choice of family living!
[ترجمه ترگمان]نقطه دوم: کاملا جدید exqusite fitment، با حرارت terrestrial! اولین انتخاب خانوادگی!
[ترجمه گوگل]نقطه دوم: کاملا جدید exqusite لوازم، با حرارت زمینی! اولین انتخاب زندگی خانوادگی!

10. The investigation of classicality fitment depends upon reverse explanation from picture information.
[ترجمه ترگمان]بررسی of fitment به توضیح معکوس از اطلاعات تصویر بستگی دارد
[ترجمه گوگل]بررسی تأیید طبقه بندی به توضیح معکوس از اطلاعات تصویر بستگی دارد

11. More countries than ever now have emissions legislation requiring the fitment of autocatalysts and our manufacturing operations enjoyed record volumes.
[ترجمه ترگمان]کشورهای بیشتری نسبت به گذشته دارای قوانین انتشار گازهای گلخانه ای هستند که نیاز به fitment ها و عملیات های تولیدی ما از حجم بی سابقه ای برخوردار بوده اند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر کشورهای بیشتر از هر زمان دیگری قوانین مربوط به انتشار گازهای گلخانه ای را دارند که نیاز به نصب کاتالیزورهای خودکار دارند و عملیات تولید ما از حجم ثبت نامی برخوردار است

12. They are suitable to install in public construction and house decoration, specially for commercial fitment.
[ترجمه ترگمان]آن ها برای نصب در ساختمان های عمومی و دکوراسیون خانه، به ویژه برای fitment تجاری، مناسب هستند
[ترجمه گوگل]آنها مناسب برای نصب در ساخت و ساز عمومی و دکوراسیون خانه، به ویژه برای لوازم تجاری است

13. We have made a contract with your company and paid deposit. You can check it. We want to know the progress of your company. When can you offer the shopfront to us for fitment?
[ترجمه ترگمان]ما با شرکت شما قرارداد بستیم و پول رو پرداخت کردیم میتونی کنترلش کنی ما میخوایم پیشرفت شرکت شما رو بدونیم کی می شه the رو برای fitment به ما پیشنهاد کنی؟
[ترجمه گوگل]ما با شرکت شما قرارداد داریم و سپرده را پرداخت می کنیم شما می توانید آن را بررسی کنید ما می خواهیم پیشرفت شرکت شما را بدانیم چه زمانی می توانیم به فروشگاه ما مراجعه کنیم؟


کلمات دیگر: