1. The winning entrant received tickets to the theatre.
[ترجمه ترگمان]برندگان برنده بلیط را به تئاتر بردند
[ترجمه گوگل]ورودی برنده بلیط هایی را به تئاتر دریافت کرد
2. He applied for entrant to university 3 years ago.
[ترجمه ترگمان]او سه سال پیش به عنوان داوطلب به دانشگاه رفت
[ترجمه گوگل]او 3 سال پیش برای ورود به دانشگاه درخواست داد
3. You will automatically be registered as an entrant in the Prize Draw.
[ترجمه ترگمان]شما به طور خودکار به عنوان یک تازه وارد در قرعه کشی ثبت خواهید شد
[ترجمه گوگل]شما به صورت خودکار به عنوان ورودی در جایزه جوایز ثبت نام خواهید کرد
4. The odds that the US entrant will win the race are ten to one.
[ترجمه ترگمان]شانس اینکه تیم تازه وارد برنده مسابقه شود، ده برابر یک خواهد بود
[ترجمه گوگل]احتمال این که رقیب ایالات متحده در مسابقات برنده شود، 10 تا 1 است
5. The other company, a more recent entrant into the market, is investing on a considerable scale.
[ترجمه ترگمان]شرکت دیگر، یک تازه وارد جدیدتر در بازار، در حال سرمایه گذاری در مقیاس قابل توجهی است
[ترجمه گوگل]شرکت دیگری که تازه وارد بازار است سرمایه گذاری در مقیاس قابل توجهی دارد
6. A new entrant into a creative department can expect to be doing such jobs.
[ترجمه ترگمان]یک تازه وارد به بخش خلاق می تواند انتظار داشته باشد که چنین مشاغلی را انجام دهد
[ترجمه گوگل]انتظار میرود که یک عضو جدید در یک بخش خلاق بتواند چنین شغل هایی را انجام دهد
7. A new entrant, joining in July 1960, had devilled for all but one of the dozen or so lawyers by Christmas.
[ترجمه ترگمان]یک تازه وارد، که در ژولای ۱۹۶۰ به آن ملحق شده بود، به جز یکی از ده دوازده نفر از وکلای کریسمس devilled بود
[ترجمه گوگل]یک تازه وارد، که در ماه ژوئیه سال 1960 پیوست، برای کریسمس، جز یکی از ده ها و یا بیشتر وکیل، به خدمت گرفته بود
8. The winning entrant will receive a scholarship to the famous college of art and a year's supply of artist's materials.
[ترجمه ترگمان]تیم برنده برنده کمک هزینه تحصیلی به دانشکده مشهور هنر و تامین مالی یک سال از مواد هنرمند را دریافت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]بازرگان برنده خواهد شد بورس تحصیلی به کالج معروف هنر و یک سال عرضه مواد هنرمند دریافت کنید
9. The choice of timber is up to the entrant; the only proviso being that the two pieces must be consistent.
[ترجمه ترگمان]انتخاب چوب به فرد تازه وارد بستگی دارد؛ تنها شرط این است که این دو قطعه باید سازگار باشند
[ترجمه گوگل]انتخاب چوب برای ورود به بازار است؛ تنها شرط این است که دو قطعه باید سازگار باشند
10. Ballesteros made a call and became a last-minute entrant in the Catalonia Open.
[ترجمه ترگمان]Ballesteros تماسی برقرار کرد و به تازگی به یک تازه وارد در کاتالونیا انتخاب شد
[ترجمه گوگل]Ballesteros تماس گرفت و به عنوان یک بازیکن تازه وارد در کاتالونیا افتتاح شد
11. Entries will remain copyright of the entrant but can only be returned if they are accompanied by a large stamped addressed envelope.
[ترجمه ترگمان]Entries، کپی رایت یک تازه وارد باقی خواهد ماند، اما تنها اگر با یک پاکت تمبر شده بزرگ همراه باشند، تنها می توانند برگردانده شوند
[ترجمه گوگل]مقررات مربوط به حق ثبت اختراع باقی خواهد ماند، اما اگر تنها با یک جعبه بزرگ مهر و موم شده همراه باشد، می توان آن را بازگرداند
12. Sprint, an early entrant into the commercial Internet, has a rapidly growing Internet services business.
[ترجمه ترگمان]دو سرعت، یک داوطلب اولیه به اینترنت تجاری، به سرعت در حال رشد تجارت خدمات اینترنتی است
[ترجمه گوگل]Sprint، یکی از شرکت کنندگان اینترنتی در اینترنت تجاری، دارای یک کسب و کار اینترنتی به سرعت در حال رشد است
13. The new entrant in this category, and one who interests me a lot, is Fred Couples.
[ترجمه ترگمان]فرد تازه وارد در این گروه، و کسی که علاقه زیادی به من دارد، فرد زوج ها است
[ترجمه گوگل]تازه واردان در این گروه و فردی که به من علاقه زیادی دارد، فرد زوج است
14. Ireland has become a recent entrant in this market with its International Financial Services Centre legislation.
[ترجمه ترگمان]ایرلند به تازگی به تازگی با قوانین مرکز خدمات مالی بین المللی خود به یک تازه وارد تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]ایرلند با اختراع اخیر این بازار با قوانین مرکز خدمات مالی بین المللی تبدیل شده است