1. The fireman sent jets of water into the burning house.
[ترجمه ترگمان]مامور آتش نشانی جت آب را به داخل خانه سوزان فرستاد
[ترجمه گوگل]آتش نشانی جت های آب را به خانه سوزان فرستاد
2. The fireman evacuated the guests from the burning hotel.
[ترجمه ترگمان]آتش نشان میهمانان را از هتل آتش گرفته دور کرد
[ترجمه گوگل]این آتش نشان مهمانان را از هتل سوزان تخلیه می کند
3. The fireman demonstrated great courage in saving the child.
[ترجمه فاطی] آتش نشان شجاعانه کودک را نجات داد
[ترجمه ترگمان]آتش نشان در نجات کودک شجاعت بسیار زیادی نشان داد
[ترجمه گوگل]آتش نشان شجاعانه در نجات کودک نشان داد
4. This morning, however, a fireman accidentally discovered the cause.
[ترجمه ترگمان]با این حال، امروز صبح یک آتش نشان به طور تصادفی این علت را کشف کرد
[ترجمه گوگل]با این حال، امروز صبح یک آتش نشان به طور تصادفی علت را کشف کرد
5. He is a fireman.
[ترجمه ترگمان]آتش نشان است
[ترجمه گوگل]او یک آتش نشان است
6. The fireman managed to keep the fire under.
[ترجمه ترگمان]آتش نشان موفق شد آتش را زیر نظر داشته باشد
[ترجمه گوگل]آتش نشانان موفق به نگه داشتن آتش زیر
7. The fireman was suffocated by the fumes.
[ترجمه ترگمان]آتش نشان توسط دود خفه شده بو
[ترجمه گوگل]گازسوز توسط گازها خاموش شد
8. The fireman hoisted the boy onto his shoulders.
[ترجمه ترگمان]آتش نشان پسرک را روی شانه های او گذاشت
[ترجمه گوگل]این آتش نشان پسر را روی شانه هایش بلند کرد
9. The fireman plunged into burning building and saved the boy.
[ترجمه ترگمان]آتش نشان وارد ساختمان سوزان شد و پسر را نجات داد
[ترجمه گوگل]آتش نشان به ساختمان سوزان فرو ریخت و پسر را نجات داد
10. a fireman when he grows up.
[ترجمه ترگمان] یه آتش نشان وقتی بزرگ میشه
[ترجمه گوگل]یک آتش نشان هنگام رشد
11. The fireman trained their hoses on the burning building.
[ترجمه ترگمان]ماموران آتش نشانی، شلنگ های خود را بر روی ساختمان آتش گرفته آموزش دادند
[ترجمه گوگل]آتش نشانی شیلنگ های خود را در ساختمان سوزان آموزش داد
12. I saw a fireman racing to the fire.
[ترجمه ترگمان] یه آتش نشان رو دیدم که داره آتیش میگیره
[ترجمه گوگل]من یک آتش نشان را به آتش کشیدم
13. The fireman smashed the door down to reach the children.
[ترجمه ترگمان]آتش نشان در را خرد کرد تا به بچه ها برسد
[ترجمه گوگل]آتش نشانی به پایین برای رسیدن به کودکان شکست
14. The fireman finally battered the door down.
[ترجمه ترگمان] آتش نشان \"بالاخره در رو داغون کرد\"
[ترجمه گوگل]آتش سوزی در نهایت درب را خرد کرد